خواهر شوهر و مادر شوهر

شمابامادرشوهرت یجامیشینین ؟ماتویه ساختمونیم واین مشکلاتوداریم البته جداهم بشیم دست بردارنیستن شوهرم یشب نره خونشون زنگ میزنن میکشونشش بالامنکه بعدده سال زورم بهشون نرسیدنه به اونانه به شوهرم فقط ازخدامیخوام اونقدبهم ارامش درونی بده که دیگه اینااصلابرام مهم نباشه

دقیقا کپی منه شرایطیت 

اولش جدا بودیم بزور میکشوندنش خونشون وقت و بیوقت  مادرش یکسره میدیدی دم در من پیداش میشد الانم تو یه ساختمونیم شده قوز بالاقوز فقط میگم خدا با جونشون درگیرشون کنه منو فراموش کنن خسته شدم از دستشون جواب نمیدم به کاراشون میگن جوابی نداره بده حق با ماست 

میام جواب میدم میشم مایه ی سرگرمی و نقل مجلس تا دلت بخواد کشش میدن تا دیوونت نکنن ول کنت نیستن