😍خدا روزی رسان شکست ناپذیر من است و هم اکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوه هایی عالی به من میرسد😍😍😍😍😍😍😍 گاهی هیچکسی رو نداشته باشی بهتره !!! باور کن بعضیا تنهاترت میکنن 🌹🌹🌹
کشتی خاکی برا همه یه شرط بندیه، اما برا من جنگه! من کشتی میگیرم که بگم منم هستم🤼♂️ من یه نفر نیستم ، دو هزار تا دردم ولی سوختم، سوخت جته✈️ دمتون گرم رفیقای باحال داش خلیل و سعید و لالی و نیم بطری! ما به دریا به طوفان میدیم💪🏻یه اکیپ ناب که پرچم بالاتر از برج میلاد، کشته میداد…لیانشامپو دوش نمیاد، فرق داریم منو تو بچه ننه، تو اهل کتابی و من عشق قمه 🔪درسخون نبودیم لاتی بلدیم، هم گنگمون بالاس هم شرطلبیم… پس حواست باشه سرت پایین، رد شدی بگو🤚🏻نوکرتم دایی✋🏻چیزیم واسه ی باخت نداریم جز یه رفیق ته تغاری، مش جاوید حرف نداری!🚶🏻♂️ نوش جونت حاجی نوش جونت! بلا به دور چشم حسودا کور، نیش زبونا رو طلا بدون، خدا بیامرزه مادرتو ، نیست که ببینه پسرشو، قهرمانه یک شهره، سفت و سخته مثل صخره! دمت گرم، شکوفه زدی از دل سنگ، تو دل تاریکی رو زدی منگ ، مثل ما نشدی گیره بنگ، پیش خودت نگی تکی تنهایی، خلوت شد دورت چند گاهی، چند تا رفیق قراضه داری که لب تر کنی پیشتن دایی، روی خاکریزه باورات وایسادی، پنج تا رفیقه جون فدات، مش جاوید💪🏻جاوید: ولی داش سعید اونجا، اینجا نیستا! بنگ منگ تعطیله هاااا ؟ داش خلیل: جاوید دادا درسته ما باکلاس نیستیم ولی اداشو بلدیم دربیاریم….جاوید: دمتون گرم، کفتونه! ✋🏻 تیرهوایی دارین مشدی هستین دادا، لیانشامپو شیییییره🦁
قبلانا چیزی میگفتن یا میشنیدم گفتن ب شوهرم میگفتم باهاش دردودل میکردم ولی اون عصبیه میره سراغشون بهشون میپره چندین بار این اتفاق افتاد ولی من قسمش میدادم ک نگه ولی نمیتونست تا اینکه مادرشوهرم گفت وقتی میره زنش پرش میکنه میاد سر من دعوا منم دیگه هرررچی شنیدم نگفتم چون دیدم فایده ای نداره
شوهرم ماشین قسطی اورده بود بعد از پس قسطاش بر نیومد ماشینشم خراب شد فروختش قسطاشو داد ده تومن ۱۵ تومن از پولش موند داد ی موتور برا زیر پاش بعد شنیدم مادرشوهرم گفته رفته پولو ریخته تو حلق زنشو خانواده زنش
قبلانا چیزی میگفتن یا میشنیدم گفتن ب شوهرم میگفتم باهاش دردودل میکردم ولی اون عصبیه میره سراغشون بهش ...
بهشون بگو شوهرم قسمم داده هرررررچی بشه و هرکی هرچی بگه باید بهش بگم منم مجبورم چون قسمم داده.اینجوری نه حرف بد میزنن نه رازی بهت میگن که فردا بندازنت تو مخمصه
دیشب انقد گریه کردم انقد با خدا حرف زدم اخه من کاری بهشون ندارم بخدا همیشه ام شوهرم باهاشون بد حرف میزنه بهش میگم گناه دارن ولشون کن ولی اونا انگار من دشمنشونم ی بار برای عید ی النگو برای من خریدن شوهرم خواست ماشین بخره فروختیمش حالا مادرشوهرم گفته طلا ک ما میخریم براش بدش میاد میبره میفروششون
بخدا گاهی میگم طلاقمو بگیرم از دست این زن و حرفاش خلاص شم هرجا میشینه میگه منو پسرم انقد میریزیم تو حلق خودشو خانوادش من دو ماه پیش ی شب رفتم خونشون شب شوهرم خسته بود موندیم اونجا صبح ساعت ۸ با سروصدای تو آشپزخونه بیدار شدیم شوهرمم ب مامانش گفت مثلا خوابیم گفت خوووواب باشین هزار تا کار دارم و هی ادامه داد تا ما ۸ و نیم
دیگه بیدار شدیم شوهرمم بخاطر من ناراحت بود میگفت الان میبرمت خونه خودتون بخواب هررردفه ک میرم خونشون ...
منم از اون روز دیگه خونشون نرفتم دیگه ام تا عمر دارم نمیرم،خیلی پشت سرم حرف میزنه خییییلی روز عقدم کل همسایه هاشون بهم هدیه داده بودن چون ۲۰ ساله تو اون محله ان همه مثه فامیلن با هم ولی اصلااا ب من ندادشون
هرجا دعوت میشه ب من ی تعارف نمیکنه و بعد ک بقیه بهش میگن ب عروستم زنگبزن بیاد میگه زنگزدم جواب نمیده یا میگه در دسترس نیست بچه ها خسته شدم بخدا مرگ خودمو از خدا میخوام خیییییلی حرصشونو میخورم خییییلی
دلم میخواد هرچی میشنوم ب شوهرم بگم یکم آروم شم ولی نمیتونم چون میره سرشون دعوا بخدا انقد دعا میکنه این زن برای هررررچیزی میره دعا میکنه اونروز تو خیابون بودم اون قشنگ ۵ متر با من فاصله داشت من پشت سرش بودم داشت با ی دعا نویس حرف میزد میگفت دعاهارو برام آماده کن میخوام بیام ببرم و دستورشون بنویس مامانم میگه باهاش در نیفت