2777
2789
عزیزززم چقد کوچولوئه خدا هیچ کسو با بیماری و ناراحتی فرزندش امتحان نکنه
حجاب یعنی زنده باد عشق ❤️(( از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌ اش.(امام موسی صدر)))

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

آره اصلا کوتاه نیا. بگو نمیخای که بترسه و وحشت زده بشه. احتمالا براش انژیوکت بذارن. بگو همون دم اتاق عمل که میان بغلش کنن ببرن توی دستش یه کوچولو تزریق کنن. البته میدونی کادر پرستاری که انژیوکت برا دخترم زدن خانوم بودن باهام همکاری نکردن‌ ولی وقتی رفتیم دم اتاق عمل دکترش مرده، مسعول بیهوشی هم مرد بود. منم کلی گریه زاری میکردم. یعنی همینجور اشک میریختم اونا هم هی دلداری میدادن که چیزی نیست . بعد که حال منو دیدن البته اون خانوما هم دیدن ها! ولی اصلا توجه نمیکردن‌ ولی نمیدونم چجوریه مردا دل رحم ترن. اومد مسعول بیهوشی با سرنگ تو دستش تزریق کرد. دخترم راااحت خابید. دیکه خیالمون راحت شد که نمیرسه اونحا. وقتی هم بهوش اونذ سریع آوردنش دادن بغلمون
💖 لبیک یا خامنه ای، لبیک یا حسین است. 💖
الناز و فاطمه جون ممنون انشالله به سلامت از اتاق عمل بیرون بیاد حتما خبر میدم بازم ممنونم که واسه اش دعا کردین دوستای عزیز
من سقوط شبنم از گلبرگ یاس را آغاز یک پرواز می دانم.
عزیزم بما گفتن که باید هشت ساعت ناشتا میبود. چون خیلی مهمه وقت بیهوشی باید کامل معده خالی باشه‌ حتی دوذساعت مونده به عمل اب هم دیگه گفتن ندم. برا همین من از شب قبل دخترمو تا دو نصف شب بیدار نگه ذاشتم همینجور بهش خوراکی دادم . ساعت پنج و نیم صبح هم بهش شیر عسل تو خاب دادم. دیکه یازده صبح بیدار شد بردیمش سریع بیمارستان چون باید دو ساعت قبل عمل پذیرش میشد
💖 لبیک یا خامنه ای، لبیک یا حسین است. 💖
متاسفانه درست میگی عزیزم گاهی ما خانومها از اقایون بی رحم تر میشیم منم اینو به عینه تجربه کردم که گاهی مردا راحتتر همکاری می کنن و دلشون میسوزه
من سقوط شبنم از گلبرگ یاس را آغاز یک پرواز می دانم.
به ما هم گفتن عملش ساعت دو هستش و از هشت دیگه هیچی بهش ندم از همین میترسم شیر بخواد زمین و زمان رو بهم میریزه انقدر گریه میکنه گفتن 9 و نیم هم اونجا باشیم ولی من به همسرم گفتم دیرتر ببریمش اخه پسر منم معمولا صبحا دیر بیدار میشه
من سقوط شبنم از گلبرگ یاس را آغاز یک پرواز می دانم.
خواهش میکنم چشم عزیزم. انشالله که مفید باشه. بعد که پذیرش شد من و دخترم رفتیم تو بخش اطفال . شوهرم رو دیگه گفتن بره برای انحام کارها. بعد گفتن که باید به دستش انژیوکت بزنن و سرم وصل کنن. چیز خاصی نیست یه سوزن کوچولو میزنن به دستشون ولی خیلی چسب میزنن روش که درش نیارن نینی ها. ولی من اون موقع خیلی گریه کردم فک نمیکردم انژیوکت بزنن. ولی دخترم خودش خوشحال بود با اینکه خیلی ترسوعه ولی اصلا حالیش نشد. خلاصه لباسشو عوض کردم. توی بخش با نینی های دیگه بازی میکردم کلی بخششون خوشکله اسباب بازی هم داشت سرگرم بود‌ با اینکه چیزی نخورده بود ولی سرخال بود. خلاصه ساعت یک گفتن که لباسشو عوض کنم و لباس اتاق عمل براش بپوشم.
💖 لبیک یا خامنه ای، لبیک یا حسین است. 💖
اگه میتونی همسرت زودتر برن کارارو بکنن بعد تو برو. چون تا زمان انحام کارای پذیرش طول میکشه ما حدود یک ساعت معطل بودیم تا رفتیم تو بخش اطفال. اگه هم امشب بتونی کوچولوتو بیدار نکه داری بهش خوراکی بدی دیگه گرسنه ش نمیشه. مخصوصا اینکه سرم میزنن مشکلی نداره.
💖 لبیک یا خامنه ای، لبیک یا حسین است. 💖
ﺯﻭاﻧﺎ اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺑﺮﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ اﻏﻮﺷﺖ
امیدوارم همه دوستانم در. نهایت سلامتی به سرببرند. و. نهایت ارزوم دعا برای  تک تک افراده چه انانی که دوستم داشتند که کسانی که من را مسول ناکامیهاشون میدونستند و. با نفرت ازم یاد. میکردند خدا نگهدارتون 😘😘
بعد که رفتیم دم اتاق عمل دکترش اومد و خواست بغلش کنه ببرن. دخترم نمیرفت منم همینجور اشک میریختم حقیقتش خیلی ناراحت بودم ولی گفتم بذار ببینن چقد غصهدداریم بلکه دلشون بسوزه. آخه توی بخش پرستاران گفتن تو اتاق عمل بیهوش میکنن و پیش خودمون نیست. منم خیلی ناراحت بودم که دخترم وحشت میکنه کادر اونحارو ببینه و تنها بشه. خلاصه دکترش بنده خدا اومد مسعول بیهوشی هم یه آقای خیلی مهربون بود. فک کنم حدود دو سیسی براش تزریق کردن به انژیوکتش. بعد گفتن سرش رو مواظب باشیم چون حالت خاب آلودگی که دست میده کنترل ممکنه نتونه بکنه. سرش رو اروم گذاشت رو شونه باباشو خابید. دیگه ما پشت در منتظر بودیم تا عمل تموم بشه. مدام هم از اتاق عمل میپرسیدیم که عمل تموم شد یا نه. دیکه بعد پنج ساعت گفتن بیاین. صدای گریه شو هم میشنیدیم
💖 لبیک یا خامنه ای، لبیک یا حسین است. 💖
بچه زبون بسته ام هم ریفلاکس داره هم حساسیت به پروتئین گاوی و یکسری حساسبتهای دیگه، متاسفانه تنوع غداییش خیلی کمه فقط بهش حریره بادوم بدون شیر و سوپ بدون حبوبات میدم و موز و سیب به اکثر جیزا حساسه و الانم دو روزه داره دندون جدید در میاره و بیقرار و کم اشتها شده واقعا گاهی کم میارم میگم ای کاش خودمو چند تا عمل حراحی میکردن ولی این بچه طفل معصوم این همه مشکلات ریز و درشت نمی داشت
من سقوط شبنم از گلبرگ یاس را آغاز یک پرواز می دانم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز