نمیدونم چیکار کنم انگار قدرت تصمیم گیری دیگه ندارم با نامزدم دوهفته پیش دعوا کردم اون دعوا راه انداخت گفت جدا شیم منم گفتم باشه باز دوباره زنگ زد پیام داد که فکر کن ببین با اخلاقای من کنار میای یا نه بهش میگم تو همیشه سر هیچی دعوا راه انداختی و حرف جدایی زدی ولی اون دلایلش برای خودش قانع کننده . مامانم میگه بسه دیگه هر چی اذیتت کرده تمومش کن بگو نمیخوام و جدا شو. خودمم گاهی هسته میشم میگم جدا شم گاهی وقتا دلم تنگ میشه میگم آشتی کنم همه زندگیا بالا و پایین دارن باید یاد بگیریم باهم بسازیم ولی نمیدونم چجوری . و اینکه خانوادم دیگه راضی نیستن ادامه بدم .... خیلی دلم گرفته
چند سالته؟
همسر آدم باید بهش آرامش بده رابطه ی ک از الان همش قهر و دعواس بعدا چی میشه؟خوب فک کن
جداشو تورو خدا جلوی ضررو هرجا بگیری منفعته
ببین زندگی با احساست روبزار کنار بحث ی عمر زندگی این مرد ثبات نداره بیخیالش تمومش کن این که اولشه اذیت میشی آخرشم خودت اذیت میشی ولش کن یابا
به حرف خانواده ات گوش کن
یه چیزی میگم خوب گوش کن منم تو شرایط تو بودم و دو دل بودم و با خودم میگفتم مگه لباسه عوض کنم پدرو مادر اواخر راضی نبودن ولی ب حرفشون گوش نکردم الان روزی چن مرتبه با خودم میگم💩 خوردم کاش گوش کرده بودم
گاهی یه لگد به چیزایی که ساختی بزن،نترس،اگه محکم باشه نمیریزه. چیزی ک مال تو نباشه رو نمیتونی نگهش داری.بعضی چیزارو آدم باید از دست بده تا قدر شونو بدونه
گلم‌دعواهاتون بیشتر سر چی هست؟
دقیقا رابطع منو رلمم همینه دوساله ک باهمیم
اون چن سالشه
برید مشاور نشد جدایی
بهدخانوادت چه ربطی داره .هیچ کس حق دخالت نداره .....زندگی پر از دعواست...مادرو پدرا از این حرفا خیلی میزنند ولی بدبختی همش روی سرت میفته . .....نامزدی همه همین دعواهاست .....پس ما چی دامادمان شکاک بود.خسیس ..پول هم نداشت ...سه سال خواهرم اواره بود ...اخرش کار استخدامی پیدا کرد .الان سه قلو دارند ....خواهرم و شوهرش هم دیگر دوست دارند پشت همند ...زیارت عاشورا بخوان و صدقه بنداز....ما همیشه این کار میکنیم .کلا خدا دعوا را خنثی میکنه ...بیماری دفع و بلا نابود میکنه ..
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
