من و زن داداشم و داداشم باهم تاحالا حتی یه بحث کوچیک هم نکردیم همیشه هم سعی کردم خوب رفتار کنگکسی ازم دلخور نشه.تولد بچهاشون کم نذاشتم هدیه بردم زنگ زدم تبریک گقتم.واسه هرمراسم وجشنی که داشتن رفتم یا تبریک گفتم سعی داشتم کم نزارم.اما تولددخترم که تنها خواهرش هم هستم و بعد هشت سال به دلایلی به این دنیا اوردمش حتی یه تبریک هم نگفتن وموقع زایمانمم پاشدن تا ده روزرفتن سفر خیلی واسه بی محلی تولد دختررم😔..کلا سعی کردن رابطمونمون خیلی کم کنه زن داداشم چون به شدت حسود هست .الان بینی عمل کرده مامانم پیله کرده زنگ بزن حتما اخه منم عمل کردم کسی زنگ نزد بهم.مامانم ساده اس بااینکه همین عروسمون کلی به خاله هام بدگویی کرده پشت سرمون سراینه حسادتش که داداش بزرگم زنش زندگی وبچه رو ول کرد ورفت و همه رو باگول داداشم حضانتشو واسه خودش گرفت الان هم دامادشده و زن خوبی داره خدارو شکر .باهممون بد شده.چیکار کنم بنظرتون؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!