لطفا بیاین دلم گرفته از رفتارای مادرم بعد ازدواجش

. بی شخصیت و بیش از اندازه دخالت کن تو همه چی . من از مادرم دور شدم ب خاطر رفتاراش ب خاطر اینکه انتظار داره من بهش بگم بابا مثل بابام باشم بهش خیلیییییی احترام بزارم و حتی ی شوخی کوچیک نکنم با ی حرف ساده ناراحت میشه ولی خودش دائما تیکه میندازه ب شوهرم و ب هممون بخاطر رفیقاش ک سر منو شوهرم کلاه گذاشتن ب ما توهین میکنه و اصلااا شخصیتش با من جور نیست میگم عب نداره ولی خب هربار میرم خونشون ی کاری میکنه ک کلی دلخور بیایم بیرون و حتی اخرین بار ب مادرشوهرم بی دلیل بی احترامی کرد 

الان میزارم بقیسو

نمیگم من خوبم ولی خب اییینقدر بدجنس و بی شخصیت نیستم . حتی بعد ازدواج مادرم ما ی قدم نزدبم باهم ی بیرون باهم نرفتیم همش باید ر شوهرش گزارش بده و اییینقدر بهش زنگ میزنه که کلافه میشم مثلا برا عقدم رفتیم لباس بخریم مادر جاریم همش پیشش بود ولی مادر من دائما دنبال سوهرش میرفت ی جای دیگه و من حسابی خجالت زده شدن از بس اصلا ی سر گوشیش داشت ب شوهرش زنگ میزد و دنبال شوهرش میگست و من اصلا لباس خوبی نخریدم الان بقیشو میزارم

میزارمدلم گرفته از اینکه دلم مامان میخواد مامان خودمو .

ی ترازو و یه اچر ازشون قرص گرفتم ک مال بابام بوده قبل مرگش خریده برا مادرم بعد دو هفته ب دروغ مادرمو پر کرده بود مادرم اومد گفت میخوام فلان کنم میدونم دروع گفت ترازو و اچر و ازم گرفت . 

و من الاااان هرچقدر تو سایت میگردم پیدا نمیکنم مثل اون کاسه ب ترازو ک کارمو انجام بدم شوهرم میگه از مادرت بگیرش روم نمیشه بگم مادرم ب دروغ ازم گرفته وسیله هارو و ردم نمیشه ازش بگیرمش

۱۹ مادرم ۳۹