دوستان هر دفعه میرم خونه پدر شوهرم خودشون یعنی خواهر شوهرام با جاریم مشغول سفر میکنن ک من ظرفرا رو بشورم مادرم شوهرم ب رحمت خدا رفتن بعد پدر شوهرم رفته زن گرفته ...زنش خانم خوبیه اون اشپزیرمیکنه بعد ظرف ها دیگ ماها باید بشوریم ولی هر بار من میشورم هر هفته.. الان فکر میکنن وظیفمه ..بعد دوتا از خاهر شواهرم بچه کوچک دارن ولی او دوتا نه یکی از جاریم بچه کوچک داره اون یکی هم بچش ۳ سالشه فقط منم ک بچم ۸ سالشه فکر میکنن حتما من باید بشورم 😔به شوهرم گفتم میگی چی میشه بشوری ظرف نمیمیری ک اصلا درک نمیکنه 😔😔😔😔..ببخشید طولانی شد ..چکار کنم هفته بعد دور هم جم شدیم چ واکنشی نشون بدم ؟انگار نوکرشونم 😔
تهدیدش کن قبل رفتن بخدا عجب ادمیه شوهر منم اولا میگفت پاشو کمک کن و ... بعد من گفتم اینجوری بود بیام مهمونی بخوام کار کنم اونا میومدن خونه ما خودشونو راحت میکردن دیگه
باورت میشه از موقع اومدم تا الان اصلا خواب نرفتم اعصابم بهم ریختس میونم درکت میکنم
منم درکت میکنم جاریم بامادرشوهرم دعواشون شده بودتازه باهم اشتی کرده بودن بعدمادرشوهرم نمیذاشت دست به سیاه وسفیدبزنه بعدمن حوله ام تودستم بودکه برم حمام گفت عه توکجاپس شام چی میشه گفتم مادرجون ازبیرون اومدم میخوام برم دوش بگیرم میخواست بترکه رفت یه دمپخت درست کرد ازلج انگارتازه عروس بوده منم محلش ندادم والا تازه دختراش وبقیه جاریام هم بودن به اونانگفت شام درست کنید
دوستان گلم ممنونم ا راهنمایتون بخدا من ا زکار اصلا خسته نمیشم اخه وسواس دارم هر روز کار تمیز کردنه ولی میبینم اینا منم احمق فرض میکنن عصبی میشم حال بد میشه ازشون
چه میدونی دیگه ،شما فقط راه حل فیثاغورث ندادی بهش 😂😂 چیزایی گفتی که به عقل جن نمیرسه 😂
خب آخه باید ادم چند تا مورد تو دستش باشه که اولی جواب نداد دومی رو امتحان کنه اصلا بعد غذا زود پاشه بگه صبح کار داریم زود تر بریم خونه و فلنگو ببنده 🤣🤣🤣آتیش میباره ازم بخدا خدا رو شکر تو این موارد زیاد راه حل دارم