همین امروز با کسی که جونمو واسش میدادم همه کسم بود ازهم جدا شدیم دارم دق میکنم تک تک نقاط شهر باهاش خاطره دارم هر اهنگی گوش میدم یادش میوفتم اصن دارم روانی میشم توروخدا کمکم کنید افسردگی شدید گرفتم دیگه کارم رسبده به روانپزشک حس مبکنم پشتم خالیه همیشه پشتم بود کنارم بود الان دیگه پشتوانه ندارم خالی کردم چشمام کور شد از بس گریه کردم خاهش مبکنم اونایی که تجربه جدایی دارن بعدش چبکار کردن که تسکین دردشون شده
دلیل جدایی؟
رفتم باچهار نفر دیگ رل زدم فراموش کردم کسی ک جونم براش میرفتو
چرا با این همه علاقه جدا شدین
چرا جدا شدید؟
دوست بودید یا همسرت بود جدا شدید عزیزم؟
این شدت از علاقه و جدایی واقعا عذاب دهنده‌ست
کاش راهی بود در کنار هم بمونید💔
همه این احساس رو داشتن، میگذره
منم عین تو بودم ولی الان از شدت گریه بی حس شدم
به مرور زمان بهترمیشی باید اراده کنی
گدر زمان
فکر کردن ب بدی هاش
سرگرم شدن خودت
سلام باید زمان بگزره تاحالت خوبببب میشه. الان طبیعیه اینجوری هستی. تازه پشتیوانه فقط خداست. زیادبه این پسرا دل نبند دیگه هم باهاشون دوس نشو اگه دوستت بود؟؟
سلام اگر خاستین تاپیک اخرم سربزنین درباره حاجته مهمه خیلیا حاجت گرفتن
مرور زمان همه چی رو حل میکنه
سخت ترین نوع جدایی اینه
پارتنرت علاوه بر معشوقت
حامیت هم باشه
بعد جدایی انگار دو تا سیلی میخوری و یه آن زیر پات به کل خالی میشه
من بعد یک سال رل زدم ک دیگ بهش فک نکنم کمترهم شد اتفاقا البته سختی جدایش یکی دوماه بود
بعد هشت سال جدا شدیم دوست بودیم خیلی جنگیدم خیلییییی ولی نفهمید قوی باش دختر دنیا مجبورت میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
