غزل_بانو_۷۰

عضویت : 1402/07/30
زن
درج نشده است
یک زن از عشق تو جان داد، ولی خاک نشد🖤تلخیِ حادثه از ذهنِ خدا پاک نشد🖤در غم مُردن او آینه ی ماتِ اتاق همنشینِ ِ رُژ وسنجاقِ سر وُ لاک نشد🖤روحیاتش که به هم ریخت شبی زد به سرش🖤بی صدا بود جنونش وَ خطر ناک نشد🖤!گرچه می خواست همه خاطره ها را ببردسهم او بیشتر از ظرفیت ِ ساک نشد🖤از سر سادگی اش بود... به تو رو آورد ...باورت داشت و یک ثانیه شکّاک نشد🖤آن قَدَر مُرد برایت که تو را مرد کند !چشم تو هرگز از این مرثیه نمناک نشد..🖤متاهلم و دوتا پسرخوشتیپ دارم♥️