دختربهار17

عضویت : 1397/04/26
زن
درج نشده است
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .
12 موضوع
پست
38
شام چی می‌خورید
1401/10/12 20:27:31 13 پست
13
شام چی می‌خورید
1401/10/12 20:26:47 2 پست
2
خانوما كمك لزر شديد 😭
1398/10/04 01:10:16 8 پست
8
كمكم كنيد
1398/04/15 03:00:26 2 پست
2
كمكم كنيد
1398/04/15 03:00:15 0 پست
0
اولين باري كه ...
1398/04/10 22:47:31 30 پست
30