اولين باري كه ...

فارماسیست

عضویت: 1398/02/21

تعداد پست: 3640

اولین جمله ی رمانتیکش،اوایل آشناییمون بود

گفت خوشگل خدادای🥰

اولین بوسه هم شب اول عقد بودددد😁

بحثتونو با آدمای احمق اینجوری تموم کنین:تو ن شعورشو داری قانع بشی و نه سوادشو داری ک منو قانع کنی😁

1398/04/10

|

22:48

adorable

عضویت: 1397/07/17

تعداد پست: 3967

روز قبل از خواستگاری😯😢

1398/04/10

|

22:48

بیتاجووون

عضویت: 1398/03/18

تعداد پست: 2219

دوران دوستی تو اولین دیدار

نمیبخشمت.......

1398/04/10

|

22:48

سیماخ

عضویت: 1396/09/05

تعداد پست: 3957

روز عقدمون بهم گفت خرکی اول بوسه برندس با ی شطی که هر چی بخواد اینو اس داد گفت

رفتیم با خانوادهش خرید لباسم انتخاب کردم رفتم پرو صدا کردم نظر بده من بوسیدمش خشششککک شددددد هنوزم میگه میگه نمیدونم چیشد که وای انقد شیرین بود اون لحظه حالا من خیلی بدم میاد ازاین کارا لوس بازیه ولی نمیدونم چرا اون لحظه اون کارو کردماحساس سبک بودن میکردم میگفتم من الان جلفممم بعد میگفتم نه نیستم شوهرم ملت دوست مسرسونو میبوسن میگم خب اره بعدش میگفتم سیما خفه شوووووو تو خیلی سبک و جلفی هیچ راه توجیحی هم نیستتتتت

1398/04/10

|

22:51

دخترشاه

عضویت: 1397/03/03

تعداد پست: 1012

ماشالا همه هم قبل عقد وعروسی بوده😂😂چقد اخه شما شجاعید😃😃😃من هنوز به هیشکی ابراز احساسات نکردم ونبوسید.اخه مجردم😅

1398/04/10

|

22:52

3 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/26

تعداد پست: 509

گفت بیاعطرمو بوکن زیرگردنمه بوکردم بوسیدم تو دوران دوستیمون

چه رمانتيك انشالله خوشبخت باشيد

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .

1398/04/10

|

22:52

elaheyezibayi

عضویت: 1397/11/24

تعداد پست: 7943

دوران دوستی تو اولین دیدار

جون😂

پشتِ من خدا بوده همیشه ...🙏

1398/04/10

|

22:52

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/26

تعداد پست: 509

اولین جمله ی رمانتیکش،اوایل آشناییمون بود گفت خوشگل خدادای🥰 اولین بوسه هم شب اول عقد بودددد😁

خوشبخت باشيد ، عزيزم 😍

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .

1398/04/10

|

22:53

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/26

تعداد پست: 509

روز قبل از خواستگاری😯😢

عزيزم ❤️😄

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .

1398/04/10

|

22:53

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/26

تعداد پست: 509

دوران دوستی تو اولین دیدار

عزيزم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .

1398/04/10

|

22:54

فارماسیست

عضویت: 1398/02/21

تعداد پست: 3640

خوشبخت باشيد ، عزيزم 😍

ممنون گلممم

بحثتونو با آدمای احمق اینجوری تموم کنین:تو ن شعورشو داری قانع بشی و نه سوادشو داری ک منو قانع کنی😁

1398/04/10

|

22:54

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/26

تعداد پست: 509

روز عقدمون بهم گفت خرکی اول بوسه برندس با ی شطی که هر چی بخواد اینو اس داد گفت رفتیم با خانوا ...

عزيييزم ، خوشبخت باشيد انشالله ، خاطره جذابيه عوضش

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .

1398/04/10

|

22:55

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/26

تعداد پست: 509

جون😂

😂😂😂

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .

1398/04/10

|

22:56