سلام خانوما راهنمایی کنین لطفا من دوساله نامزدم قبلا باهم رفیق بودیم بعد نامزد کردیم قبلنا خیلی بهم اهمیت میداد میپرستید منو التماسم میکرد گریه میکرد ک هیچ وقت تنهاش نزارم قهر میکردم ول کن نبود شب و روز تماس پیام حتی میومد جلودرمون فقط التماس ک ببخشمش راضی نمیشد یه لحظه ازش دور باشم ب زور اومد خواستگاری من دوسال ازش بزرگترم قبلا یه بار هم ازدواج ناموفق داشتم ک جدا شدم خانواده نامزدم اصلا راضی نبودن ک پسرشون منو بگیره ولی این خودشو ب اب و اتیش زد تا بلاخره ب هم رسیدیم ولی از روزی ک ما نامزد کردیم عقد کردیم هر روز اخلاقاش عوض شد بی محلیاش بی توجهیاش بیشترو بیشتر شد حالام ب جایی رسیدیم ک اصلا دوست نداره باهام حرف بزنه یا چت کنه یک ماه هم قهر میکنم گریه کنم نمیاد منت کشی حتی میدونه مقصر خودشه ولی نمیاد ارومم کنه بارها بار گفتم من ب توجه ب محبتت نیاز دارم ولی اصلا اهمیتی نمیده ب نظراتم ب حالم ب ناراحتیام گریه هام هیچ هیچ توجهی نمیکنه بارها قسمش دادم بهش گفتم اگر پشیمونی بیا تموم کنیم ولی اینقدر ب من بی توجهی نکن میگه ن پشیمون نیستم میگه من اگر نخوامت درعرض دو روز تموم میکنم ولی رفتارشم درست نمیکنه ب من میگه عادت کن من اینطوری ام اخلاق من اینه زیاد حساس نباش چون خودت اذیت میشی توی زندگیش من نفره اخرم هیجا اولویت با من نیست و نبوده تو حال بدیامم بهش گفتم نیاز دارم ک باشی دری بری گفته بهم و با بی توجهی تمام گوشی رو قط کرده روم میگه تو ناراحتیات تو هیچ مواقعی رو من حساب نکن من حوصله خودمم ندارم بیکار نیستم بشینم ب حرفای تو گوش بدم درصورتی ک صبح تاشب اکثرا بیکاره و فقط تو مغازه میشینه با رفیقاش خوشه میگه میخنده ب من ک میرسه حوصله نداره حتی دلش نمیخواد بامن بره بیرون اینم خوب میدونه ک من نمیتونم ازش جدا بشم چون این ازدواج دوممه تورو خدا راه حل بدین نگین طلاق یا مشاوره چون مشاوره نمیاد طلاقم ک نمیشه 😔