واقعا چ جوری میشه تا آخر عمل اینجوری تحمل کرد چ جوری شما با غریبی و تنهایی کنار اومدین یا چ جوری تنهاییتون رو پر کردین میشه بگین
دوست پیدا کن خب
وقت ندارم به تنهایی هام فکر کنم😅
من تو شهر غریب نیستم ولی فرقی ندارم با شما
هیچی ب بدختی و دلتنگی و غریبی
من هنوز یک سال نشده که اومدم سر خونم
از اینجایی که هستم حتی اتوبوس یا پرواز مستقیم به شهرمونم نیست
گاهی اوقات فکر میکنم دارم کم میارم
ولی خودمو با کار خونه و کتاب و فیلم و لباس دوختن برا خودم سرگرم کردم.
همیشه فک میکنم اونایی که تو شهر خودشون ازدواج کردن خدا خیلی بیشتر دوسشون داشته تا من
کاش زمان بر میگشت
کارای خونه دیدن فیلم رسیدگی به پوست پیاده روی
من خیلی اجتماعی و اهل رفت و آمد بودم ولی وقتی ازدواج کردم سریع سر چند ماهه خودمو با شرایط وفق دادم خیلی هم خوشحال و راضی ام
من کنار اومدم. اصن نمیشینم ب دوری و اینا فک‌کنم. الان برادرهامو شش ماه و مامانم سه ماه ندیدم. فقط تلفنی میحزفیم. خب قرار نیس همه عمرمون یک جا زندگی کنبم که. زندگی افراد باهم متفاوته. خیلی فکر و خیال نکنی همه چی درست میشه
میشه سناتونم بگین خودم ۲۲
من الان ده ساله دور از خانواده ام
البته قبلشم برای کار و درسم دور بودم
برام عادی شد البته بهتره بگم سازگار شدم و بشدت مستقل
نمیگم دلم تنگ نمیشه ک میشه
نمیگم احتیاج ندارم ب حمایتوشون و حضورشون ک دارم
تا بچه نداری باز خودت از پس خودت و تنهاییات برمیای تودتو سرکرم میکنی با کارو کلاس و ... ولی بچه ک بیاد هم اون تنها میشه هم تو گاهی نیاز داری ده دیقه پیش یک ادم معتمد بزاری برای خودت بری تا سر کوچه قدم زدن
من بعد این همه اساقلال و دوری و فوایدو مضائیب دایم میگم ده تا دختر کچل داشته باشم ب قول قدیمیا ب شاهزاده ملک همسایه و شهر دور نمیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
