روزی چند تا؟؟؟هنوز بچه شیر میدی؟منم گالاکتوسل دارم رفتم دکتر گفت مهم نیست
روز ها یی که آرزو خانم بهترین همکلاس مریم بود مشق های کلاس اول ما قصه های امین و اکرم بود روز هایی که هم کلاسی ها شعر و لبخند بخش میکردند بوی خوب کتاب می آمد آب و آیینه بخش میکردند سفره ی پاره ی کتابم را واژه ی نان تازه پر میکرد جیب پیراهن سفیدم را دست های مغازه پر میکرد باز مادربزرگ ثانیه ها ساعت هفت و نیم میخوابید شنبه ها صبح دیرمان میشد خانم آفتاب میتابید کاش از کیف کهنه ی دیروز بوی خوب کتاب می آمد کاش زنگ علوم برمیگشت کاش زنگ حساب می آمد.....برای من دعا کنید به حق روزهای خوب زندگیتون
عزیزم من دخترم از یک سینم شیر میخورد الان که از شیر گرفتمش اون سینه دیگم داخلش درد درد میکنه فکر میکنم توده شیریه چه علائمی داشتی میشه بگی؟؟
گاهی یک کلمه حرف چنان امیدی در یه نفر ایجاد میکنه قابل وصف نیست 😍😍گاهی هم یک کلمه چنان یک نفر و ناامید میکنه و زندگیش و زیر رو میکنه که خدا میدونه 😔😔سعی کن همیشه حرفات بوی خوبی بده و حال بقیه رو خوب کنه 😍😍
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
روز ها یی که آرزو خانم بهترین همکلاس مریم بود مشق های کلاس اول ما قصه های امین و اکرم بود روز هایی که هم کلاسی ها شعر و لبخند بخش میکردند بوی خوب کتاب می آمد آب و آیینه بخش میکردند سفره ی پاره ی کتابم را واژه ی نان تازه پر میکرد جیب پیراهن سفیدم را دست های مغازه پر میکرد باز مادربزرگ ثانیه ها ساعت هفت و نیم میخوابید شنبه ها صبح دیرمان میشد خانم آفتاب میتابید کاش از کیف کهنه ی دیروز بوی خوب کتاب می آمد کاش زنگ علوم برمیگشت کاش زنگ حساب می آمد.....برای من دعا کنید به حق روزهای خوب زندگیتون
عزیزم من دخترم از یک سینم شیر میخورد الان که از شیر گرفتمش اون سینه دیگم داخلش درد درد میکنه فکر میک ...
باید بری سونو
روز ها یی که آرزو خانم بهترین همکلاس مریم بود مشق های کلاس اول ما قصه های امین و اکرم بود روز هایی که هم کلاسی ها شعر و لبخند بخش میکردند بوی خوب کتاب می آمد آب و آیینه بخش میکردند سفره ی پاره ی کتابم را واژه ی نان تازه پر میکرد جیب پیراهن سفیدم را دست های مغازه پر میکرد باز مادربزرگ ثانیه ها ساعت هفت و نیم میخوابید شنبه ها صبح دیرمان میشد خانم آفتاب میتابید کاش از کیف کهنه ی دیروز بوی خوب کتاب می آمد کاش زنگ علوم برمیگشت کاش زنگ حساب می آمد.....برای من دعا کنید به حق روزهای خوب زندگیتون
روز ها یی که آرزو خانم بهترین همکلاس مریم بود مشق های کلاس اول ما قصه های امین و اکرم بود روز هایی که هم کلاسی ها شعر و لبخند بخش میکردند بوی خوب کتاب می آمد آب و آیینه بخش میکردند سفره ی پاره ی کتابم را واژه ی نان تازه پر میکرد جیب پیراهن سفیدم را دست های مغازه پر میکرد باز مادربزرگ ثانیه ها ساعت هفت و نیم میخوابید شنبه ها صبح دیرمان میشد خانم آفتاب میتابید کاش از کیف کهنه ی دیروز بوی خوب کتاب می آمد کاش زنگ علوم برمیگشت کاش زنگ حساب می آمد.....برای من دعا کنید به حق روزهای خوب زندگیتون
گاهی یک کلمه حرف چنان امیدی در یه نفر ایجاد میکنه قابل وصف نیست 😍😍گاهی هم یک کلمه چنان یک نفر و ناامید میکنه و زندگیش و زیر رو میکنه که خدا میدونه 😔😔سعی کن همیشه حرفات بوی خوبی بده و حال بقیه رو خوب کنه 😍😍
آره بزرگه و لمسش میکنم تا وقتی که جابه جا بشه خطرناک نیست
روز ها یی که آرزو خانم بهترین همکلاس مریم بود مشق های کلاس اول ما قصه های امین و اکرم بود روز هایی که هم کلاسی ها شعر و لبخند بخش میکردند بوی خوب کتاب می آمد آب و آیینه بخش میکردند سفره ی پاره ی کتابم را واژه ی نان تازه پر میکرد جیب پیراهن سفیدم را دست های مغازه پر میکرد باز مادربزرگ ثانیه ها ساعت هفت و نیم میخوابید شنبه ها صبح دیرمان میشد خانم آفتاب میتابید کاش از کیف کهنه ی دیروز بوی خوب کتاب می آمد کاش زنگ علوم برمیگشت کاش زنگ حساب می آمد.....برای من دعا کنید به حق روزهای خوب زندگیتون