من بلد نیستم اصلا چجوری شوهرمو جذب خودم کنم چی بهش بگم حرفای عاشقانه و جنسی بلد نیستم نمیدونم یه مرد از شنیدن چه حرفایی لذت میبره چه کارایی باید انجام بدم یا تو رابطه چجوری باشم تو رابطه مثله یه جنازه ام😑اصلا بلد نیستم باید چیکار کنم چی بگم به نظرم بخاطر همینا رابطمون داره سرد میشه میشه یکم از تجربه هاتون بگین چیکار کنم همسرم از رابطه لذت ببره چیکار کنم زندگیم از این حالت خشکی دربیاد یکم لوندی یادم بدید
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
پدرم سایه ی سر بود و مرا نور امید😭 پدرم رروشنی محفل ما چون خورشید😭 پدرم خنده به لب بود و همه فهمیدند😭 بعد او خنده به لبهای من و ما خشکید😭😭😭 بابایی بابای مهربونم دلتنگتم😭
ببین جوری نباشی که دلو بزنی ولی همین عزیزم و قربونت برم تعریف کردن مخصوصا دوست دارن احترامشان که داشته باشی عالی
لباسایی جینگول اگه اهلش هستی بموش یل اونایی که بچگونه جلوه میکنن واقعا کیوت میکنه آدمو نمیگن نقش بازی کنا نه مصنوعی فایده نداره اگه اهلشی انجام بده متقابلا همسرتم باید رفتار خوبی داشته باشه تا تو هم دلخوش باشی
فقط 9 هفته به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
𓆃ایران زمین𓄂 "نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را و تاریخش را از بین برد. بعد کسی را گمارد که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و تاریخ تازهای بسازد...”.ملت هارا از تاریخشان دور نگه دارید در این صورت راحت کنترل میشوند. تاریکاندیشان میخواهند زنان را درسیاهینگه دارند ؛آنها ازروشنشدن ذهن زن میترسند؛چون میدانند زن بداند، به کودکش هم یاد خواهد داد ... *من خود اندوهگین نیستم اندوه عالمم، سرزمینی در سینه ام گریه میکند*
تو نت هیچی نیست من اینقد گشتم..روم هم نبود تاپیک بزنم☹️
من هرگز از رحمتخدای مهربانم ناامید نمیشم.خداجانم اونی که الان این امضارو میخونه،به همه آرزوهاش برسون💜تا اینجا اومدی اگه دوست داشتی بهم بگو برات صلوات بفرستم
آه آه کن، تو چشماش خمار نگاه کن، چشماتو ببخند و لبخند ملیح بزن، هراز گاهی بگو جوووون
خودم حالم بد شد اه🤣
پدرم سایه ی سر بود و مرا نور امید😭 پدرم رروشنی محفل ما چون خورشید😭 پدرم خنده به لب بود و همه فهمیدند😭 بعد او خنده به لبهای من و ما خشکید😭😭😭 بابایی بابای مهربونم دلتنگتم😭