رفت و امدم و چند ماهه قطع کردم انقدر که احمق بودن و قدر ندون و هی پشت سرم حرف میزدن و ...
مشکلاتی پیش اومد که نه من خونه اونا میرم نه شوهرم خونه ما میاد ....
حالا دیشب کلی بحث کرد که من اینجوری اذیتم و باید رفت و امد کنیم با خانواده ها و ...
ولی من انقدر استرس میگیرم به رفتن خونشون فکر میکنم
بدم میاد با ادمای دو رو باشم
گفته یه راه حلی پیدا کن رفت و امد ها شروع بشه