ما ۳سال باهم دوست بودیم بعد اومد خواستگاری ازدواج کردیم ولی هیچکدوم از خانواده ها نمیدونن دوست بودیم ،آخه بد می‌دونستن، حالا من یکم از ازدواجم پشیمونم بخاطر خانواده شوهرم آخه مادرشوهرم خیلی اذیتم کرد خیلی اخلاقای خاصی داشت ، ولی یه موقع ها پیش خودم میگه شاید بهتر از شوهرم از نظر اخلاقی نمیتونستم پیدا کنم ، مثلا هیچی از من پنهون نمیکنه مخصوصا راجب خانوادش ، اونا چرتی پشت من بگن سریع طرف منو میگیره جوابشونو میده ،۵ ساله عروسی کردم تو این ۵ سال نشده چیزی بگن جلو روم این از من دفاع نکنه ،مثلا یه دفعه مادرشوهرم بهم تیکه انداخت جوابشو داد گفت پاشو بریم ، چند بار سر من باهاشون قهر کرد ، من خیلی وقتا از دست مامانش ناراحت میشم راحت بهش میگم مامانت اینجوریه اونجوریه من راضی نیستم اونم میگه ولشون کن یا مثلا کاری میکنه ناراحتیم رفع بشه اون موقع، (اخلاق خیلی خوبش همینه دیگه ،هیچ وقت هیچ خبری از منو زندگیم به خانوادش نمیگه ،هیچییییی) شده الکی رفتم چیزی خریدم گرون بوده میدونستم اونا بفهمن میخوان دخالت کنن جلو شوهرم گفتم مامانم خریده😆اونم عادی نگاه میکنه
پای هم پیر شین
خب دیگه همه همینن الان مشکلت کجاست؟؟
فعلا پارتنریم فعلا هیچ بی احترامی بهم نکردن مامانش..ولی بین منو مامانش منو انتخاب کرد 🥲🥲
راحت بودنم که سر خانواده نه میترسم🤣ولی خب کلا راحتیم..بش میگم شتر گاو گوسنفد خر بلهههه بلههه😐😂
خدا بده از این شانسا ب مام :/
چقدخوبه ک شوهرتت پشتته
خوشبخت ترین باشین
شوهرت مث شوهر منه
ما میگیم دوتا رفیقیم تا زن وشوهر
اره شوهرم منم همینجوریه
بخاطر من توروی همه خانوادش موند
ولی خیلی باهم کل کل میکنیم
خب اینایی که گفتی خیلی خوبه اما از من به تو نصیحت این چیزا رو هی تعریف نکن
منم خیلی با همسرم راحتم . همه چی بهش میگم ب راحتی ..
چرا جدیدا انقد عنوان تاپیکاتون با خود تاپیک ناهماهنگ و بی ربطه؟!
شوهر من کلا به اینجور چیزا کار نداره
نه حرفای منو میزنه پیش اونا نه حرفای اونا رو پیش من
البته خانواده شوهرمم بد نیستن و اهل توهین و .. نیستن که بخوام ببینم ازم دفاع میکنه یا نه
حالا که همه جوره هواتو داره، توهم دروغ نگو، که چیز گرون رو مامانت خریده
بذار بدونه خودتو لایق چیز گرون هم میدونی، ولی یجور با سیاست که مثلا کنترل رو اوضاع مالی داری، نه که فک کنه بی فکر خرج گرون میذاری دستش
خانواده همسرت برات ارزش قائل نیستن وگرنه به احترام پسرشون ک شده نباید همچین رفتاری کنن پس پسرشون هم براشون ارزشی نداره
شوهر من کلا خیلی وابسته به مادرش نیست پشت سرم ازم خیلی دفاع می کنه ولی کلا اونا رو میبینه تو سکوت کامل همیشه ساکت کلا من بیشتر باهاشون حرف میزنم اما مثل همسر شما هم نیست
مادرشوهر من هم اوایل اذیت زیاد داشت ولی بعد یه مدت سعی کردیم روابطمون رو بهتر کنیم الان دیگه مشکلی نداریم ولی یه بار مادرش به من حرف خیلی بد زد باهاش یک سال قطع رابطه بود
