2777
2789
رفتم مهمونی کمک صابخونه پاشدم شیرینی و ظرفا رو جمع کنم فک کردم اون تو حاله من تو اشپزخونه بودم جندتا ...


  وای لامصب منم خیلی شیرینی دوست دارم یکی تو خیابون یه جعبه دستش باشه بی اختیار چشمم میفته بهش

.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

 وای لامصب منم خیلی شیرینی دوست دارم یکی تو خیابون یه جعبه دستش باشه بی اختیار چشمم میفته بهش

شیرینی خونگیم بود منم مثلا باکلاس بازی در اورده بودم یه دونه برداشته بودم ولی بعدش خراب کردم  

فکر میکنم اگه من به هر دری زدم و اونی نشد که می‌خواستم بشه لابد؛ قسمت خرافه نیست...!هست واقعا...

 وای لامصب منم خیلی شیرینی دوست دارم یکی تو خیابون یه جعبه دستش باشه بی اختیار چشمم میفته بهش

منم این مشکلو از بچگی داشتم مثلا طرف داره شیرینی تعارف میکنه اصلا نگاا نکنم😔😂

منم یه بار بچه بودم فکر کردم هیشکی برام کادو نخریده برای حفظ آبرو جلو مهمونا برداشتم وسایلای خودم رو ...

تو دیگه خیلی خوب بودی😂😂

شازده کوچولو به حرفش ادامه داد : « شماها خیلی زیبایید اما تو خالی هستید برای شما نمی شود مرد البته مطمئناً گل من هم از نگاه یک رهگذر عادی ،شبیه شماست؛ اما برای من او خیلی مهمتر از همه ی شماست،به خاطر اینکه او تنها گلی است که به او آب داده ام،تنها گلی که او را در زیر حباب شیشه ای قرار داده ام ،تنها گلی که برایش حفاظی درست کرده ام،تنها گلی که کرمهای روی آن را کشته ام البته به جز دو یا سه کرمی که برایش تبدیل به پروانه شوند او تنها گلی است که به غرولندها یا خودستاییها،یا گهگاه سکوت او گوش داده ام. به خاطر اینکه او گل سرخ من است.🧸🫀
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز