من ۱۷ سالمه امسال اولای تیر ماه رفتم یه سایتی بعد یه پسری خیلی افسرده غمگین بود منم ارومش کردم حرفای انگیزشی زدم تا یهو گفت من تورو قد اون دختری که یهم خیانت کرده دویت دارم منم گفتم چرا دعوا مسدودش کردم بعد یه پسری بهم پیام داد بیا سایت رفیقم به عنوان تبلیغ منم رفتم مدیر اونجا اومد ۱۹ سالش بود اسمش مثالا رضا نمیتونم بگم بعد گفت رفیقم گفته حواتونو داشته باشم تا
خیلیا شکستنم اشتباه زیاد داشتم اما پاشدم درس گرفتم سخته خیلی اونم واسه یه دختر مغرور اما پامیشم قول میدم بهت خودم 🥲❤️🖤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم سنگین برخورد کردم تو واقعیت یه بارم رل نزدم مغرور خشک سرد بودم هستم گذشت از زندگیش گفت تا یهو گفت من ازت خوشم میاد تو فرق داری با بقیه بیا قلبتو بده به من ۱۹ سالش بود گفتم من عشقو باور ندارم گفت ببا من قلبتو میسازم میشم پادشاه منم باورش کردم انگاری بهش وابسته شدم
خیلیا شکستنم اشتباه زیاد داشتم اما پاشدم درس گرفتم سخته خیلی اونم واسه یه دختر مغرور اما پامیشم قول میدم بهت خودم 🥲❤️🖤