خواهرشوهرم اینا دیشب خونمون بودن و حرف شد از شب یلدا خواهرشوهرمبا سیاست و زرنگه گفتش اگه قبول کنین ما میوه و شیرینی میگیریم بعد منم چیزی نگفتم شوهرمم گفتش اره خودم میگیرم بقیه چیزا رو..منم خندیدم گفتم اره قبول میکنیم چون دیدم شوهرم قبول کردبیان...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
کی گفته!!ما فقط دعوت به دعوت میریم.خانواده همسرم هم دعوت به دعوت میان و میریم معمولا مگر شب نشینی بریم و بیایم
فقط 11 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
بلاخره منم بعد هفت سال مامان شدم.خدایا خودت نی نیمو حفظ کن صحیح و سالم بیاد بغلم ..ان شاءالله روزی همه منتظرا....منتظرا ناامید نباشید فقط من یک درصد هم فکر نمیکردم باردار بشم ولی بلطف خدا شدم😍❤
حالا من خودم اصن دلم نمیخواد بیان خونمون چون این دورهمی ها شده وظیفه مون شوهرم قبول میکنه اما وظیفه من شده همش بشور بساب و تمیزکاری و پذیرایی خودشم لم میده و دستور میده و لذت میبره اما من این وسط میسوزم و خسته میشم....