ن با خانواده هستم به امید اینکه یک روز مستقل بشم واسه خودم زندگی کنم آشپزی برای خودم میکنم مامانم جدا برای پسراش وبابام میپزه
خودم کردم که لعنت بر خودم باد خداجونم قبول دارم تقصیر خودم هست و خودم خودمو بدبخت کردم اما خدایا اگه اندازه ذرات معلق تو هوا که قابل دیدن نیستن قبول داری اون هم در حقم بدی کرد ازش نگذر من حلالش نمیکنم
خودم کردم که لعنت بر خودم باد خداجونم قبول دارم تقصیر خودم هست و خودم خودمو بدبخت کردم اما خدایا اگه اندازه ذرات معلق تو هوا که قابل دیدن نیستن قبول داری اون هم در حقم بدی کرد ازش نگذر من حلالش نمیکنم
به اونا خیلی میچسبه من مامانم پسر دوسته کلا از دختر خوشش نمیاد یعنی خانواده خودش هم پسر دوست بودن من هم سی سالمع وهنوز ازدواج نکردم کلا باهام خوب رفتار نمیکنه واسه همین خودم را ازش از حالا جدا کردم
خودم کردم که لعنت بر خودم باد خداجونم قبول دارم تقصیر خودم هست و خودم خودمو بدبخت کردم اما خدایا اگه اندازه ذرات معلق تو هوا که قابل دیدن نیستن قبول داری اون هم در حقم بدی کرد ازش نگذر من حلالش نمیکنم
خودم کردم که لعنت بر خودم باد خداجونم قبول دارم تقصیر خودم هست و خودم خودمو بدبخت کردم اما خدایا اگه اندازه ذرات معلق تو هوا که قابل دیدن نیستن قبول داری اون هم در حقم بدی کرد ازش نگذر من حلالش نمیکنم