2777
2789
عنوان

امشب خونه جاریم دعوت بودیم...

| مشاهده متن کامل بحث + 2404 بازدید | 52 پست
من فکر میکنم چون تازه ازدواج کرده هنوز قلق زندگی دستش نیست خونه اش نامرتبه برا همین تعارف نمیکنه ولی ...

ما اصلا توقع دعوت نداریم بخدا... من حرفم اینه چرا موقع خدافظی یه تعارف نمیزنه بگه بفرمایید ... یهو غیب میشه . ما که نمیریم بدون دعوت جایی . بعدم من خودم تازه عروس بودندو بار یه جا میرفتم قطعا خودم دعوت میکردم بار بعد. مگه من وسایلم رو از سمساری خریده بودم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یعنی از عید تا حالا شما پاگشا کردینش و اون هنوز هیشکی رو خونش دعوت نکرده!؟😐 یاد خود خرم افتادم،سه ...

پاگشا که هیچ بابا ده بار بعد پاگشا اومده خونه هممون... تولد بچه هامون و مهمونی های مختلف... ولی یه بارم کسیو دعوت نکرده خونش. حتی تولد گرفته بود  واسه خودش فقط فامیلای خودش و مادرشوهرم رو دعوت داده بود. حتی اون جاریم که با اینا تو یه ساختمونه رو دعوت نکرده بود

پاگشا که هیچ بابا ده بار بعد پاگشا اومده خونه هممون... تولد بچه هامون و مهمونی های مختلف... ولی یه ب ...

اين ديگه تهشه


من جاي شما بودم عمرا دعوتش نميكردم كسي نم چيزي گفت بگو گفتم شايد فلاني دوست نداره با ما رفت و آمد كنه اذيتش نكنيم يه وقت به زور بياريمش

پاگشا که هیچ بابا ده بار بعد پاگشا اومده خونه هممون... تولد بچه هامون و مهمونی های مختلف... ولی یه ب ...

وااای چقدر بی شخصیت...حالا شعور خودش نمیرسه،دیگه برادرشوهرت باید بهش بفهمونه یه سری چیزا رو!😕

🧒🏼شازده کوچولو:پس کِی همی چی درست میشه!؟                🦊روباه:وقتی که بفهمی همه چی به خودت بستگی داره...
بخدا من بچمون نمیفرستم... میگم دو سالشه اصلا درک نداره که بخوام چیزی بذارم دهنش. بعدم من که نمیذاره ...

درست میگی

ولی باز بروی خودت نیار 


وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!دخترم تنهاتر...!!!و پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب  آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشق قدیمم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز