2777
2789
عنوان

تهرانیا😷😷🤒 چه کارکنیم بنظرتون با این الودگی؟؟!!

| مشاهده متن کامل بحث + 937 بازدید | 47 پست

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بخاطر آلودگی چند روزه اومدم دماوند اونم کی؟ من ک از تهران جدا نمیشدم ببین چقدر وضعمون خرابه 

[کائنات مالِ خارجی هاس....ما اینجا فقط گائنات داریم]       مامان آرمی  🌱💜 مامان دوتا کوچولوی خوشگل (رامش،راد)  بدون هیچگونه تعصب و گاردی از سلیقه م حمایت میکنم و به تو و سلیقه ت همیشه احترام میزارم .یک لحظه چشماتو ببند، ببین چه نور هایی در جهان هست که میتونی قبل از مرگ ببینی :)   عاشق طبیعت و موزیکم بابت همه چیز شکرگزارم و معتقدم هیچ چیزی ارزشش با آرامش برابری نمیکنه . برات آرزو میکنم : همیشه شاد باشی و از رحمت خداوندت ناامید نشی (آروم باش همه چیز درست میشه دوست نازنینم:)❤️‍🩹
باید مردم قبول کنن که بیان باهم بیشتر از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنیم فرهنگش جا بی افته متل خارج ا ...

خیلی دیر جاهم نمیفته اگه قرار بود اینطور باشه تا حالا شده بود

فایده ندار

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»

من اعتراض دارم به تعطیلی مهدکودک ها و پیش دبستانی ها


۱ . اولا تو محیط بسته هستند و با ماسک رفت و آمد میکنن

۲ . چرا تا چیزی میشه سریعا تعطیلشون میکنن مگه خیلی از پدرومادر ها سرکار نمیرن؟

۳ . با این هذینه هایی که خود من بشخصه برا ثبت نام و مسائل جانبی اون پرداخت می کنم تو یه ماه اینهمه تعطیلی بدون دلیل موجهی سزاوار نیست

بخاطر آلودگی چند روزه اومدم دماوند اونم کی؟ من ک از تهران جدا نمیشدم ببین چقدر وضعمون خرابه 

منم بخاطر پسرم از تهران رفتم

ریه های کوچولو نی نی تحمل نداشت

تو منو انتخاب کردی❤                                                  انتخاب کردی که مامانت باشم ، خونه کوچیک و آرومم رو، دل تنها و مهربونم رو دیدی دلت خواست من همدمت باشم.پسر کوچولوی قشنگم💕                                                                 اگر نخونی و ندونی زود خام میشی     سرتو بالا نگه دار نکنه رام شی                                           دشمن جهل و جاهلم⚠️⛔️
و منی ک هیچ تصوری از الودگی هوا ندارم چقد هوای شهرمون پاکه 

خیلی بده من وقتی آسمون آبی با ابرای پف پفی میبینم ذوق مرگ میشم چون خیلی کم پیش میاد ببینم 

دیشب ساعتای ۲ شب بود شوهرم رو فرستادم بیرون تنقلات بخره میگفت هوای شهر شبیه این فیلم های آخرالزمانی بود یه مه مانند غلیظ از آلودگی کل شهرو پوشونده بود 

کرجم دست کمی از تهران نداره 

امروز بیرون بودم وحشتناک بود 

خوب شد زمان مختار فضای مجازی نبود وگرنه دار ودسته اوباش کوفه هشتگ میزدن: نه به اعدام شمر_نه به اعدام عمر بن سعد_نه به اعدام حرمله🙌(نحوه شهادت شهید آرمان و شهید عجمیان، تا مغز استخوانم را سوزاند😓)
محله هم خیلی تاثیر داره یکی از علتاشم دفن زباله متان در اطراف جنوب شهر 

فرقی نمیکنه ک خب به هرحال تو اتوبانو خیابان و این حجم از ترافیک ساعات طولانی همه تردد دارن دیگه تا یکی دو متر جلوترتو نمیتونی ببینی بابا 

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

جذف فرد خاص

arghavan76 | 28 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز