بانو جان، اول از ریشه ها بگیم
مشکلات تو زندگی ریشه دارند حکمت دارند و هیچ چیزی توی این دنیا اتفاقی نیست. یعنی حتی اون اتفاقات کوجکی که به چشممون هم نمیاد مثل افتادن لیوان از دستمون و... و اصلا چیزی به اسم شانس وجود نداره. خدای ما حکیم مطلق هست
اما درباره مشکلات و گره های زندگی، حکمتهای مختلفی وجود داره که کسی نمیتونه به شما بگه چیه؛ اون رو فقط خدا میدونه. من در حالت کلی یک اشاره مختصری میکنم.
یکیش امتحان هست که هممون میدونیم اما امتحان خدا این شکلی نیست که مثل استاد ورقه رو بذاره جلومون و بگه بنویس، اگر اینطور باشه که باختیم و نابود میشیم. خدا تو دل همین امتحانها بهمون درس زندگی یاد میده و بزرگمون میکنه خودش هم کمک میکنه امتحانمون رو بدیم اما شرطش توکل و توسل هست. یعنی حکمت اون مشکل هرچیزی هم که باشه ما بدون توکل و توسل به سلامت بیرون نمیریم. توکل یعنی اعتماد به خدا با تمام وجود. یعنی قدرت بی نهایت خدارو باور کنیم و باور کنیم جز خدا کسی قدرتی نداره و هممون مخلوق خداوندیم و عاجز و ناتوانیم و فقط اسباب و وسیله ایم، آیت الله فاطمی نیا ره میگفتند یکی از بزرگان دخترش بیمتر شد در بستر افتاد یک روز بهش خبر دادند وضعیتش خیلی بده و داره تمام میکنه، این عالم فورا خودش رو رسوند بالا سر دخترش و فقط یک جمله گفت، گفت خدایا ما چقدر عاجزیم. و دختر پاشو نشست! اصلا این دعاهایی که از ائمه اطهار علیهم السلام بهمون رسیده مثل دعای هفتم صحیفه سجادیه، همشون الهام بخش توکل هستند اگر معانیشون رو بخونیم و بهش فکر کنیم.
حکمتهای دیگه این هست که گاهی مشکلات از اعمال و گناهان خودمون هست، خدا فرموده هر چه خیر و خوبی به شما برسه از خدا میرسه هرچه بدی و شر برسه از خودتون(یعنی اعمالتون) میرسه. اصلا گناه مانع استجابت دعاست و ما باید موانع رو از سر برداریم. چله گرفتن در دین، یکی از اصول مهمش مراقبه هست همون طور که تو چله آیت الله حق شناس ره هم هست. با این مراقبه کم کم موانع برطرف میشه خود آیت الله حق شناس میگفتند داداش جون نگو زیارت عاشورا خوندم حاجت نگرفتم باید مانع رو برداری
ادامه رو پست بعد میگم