کلید خونه رو بده به مادرشوهرش؟؟

یه داد بزنی سرشون دیگه خودبه خود متقاعد میشن 

منه عوضی حالام که جدا شدم پدرشوهرم کلید داره اگه خونه نباشم میاد تو،شوهرم نه روش میشه بگه کلیدو بده نه قفلو عوض کنه،

فقط بگو خواهرت بگه ...لزومی نداره کلید بدیم بهشون ...اگه برادر مجرد داره ...بگه دوس داری از سر کنجکاوی رختای رو طناب یا داخل کمدام رنگ لباس زیرمو بدونن ...دست بزاره رو حساسیت شوهرش .

یا مجردی 

یا شوهرت کلا رام و حرف گوش کنه 

خدت عوض کن بگو قبلی خراب شد

نه والا متاهلم 

اتفاقا اولیل ازدواجمون مادرشوهرم طبقه پایینش خالی بود من گفتم‌بریم حواسمون باشه حد و حدودو رعایت کنیم خود شوهرم گفت به هیچ عنوان ، گف من اخلاق مادرمو میدونم دخالت و دلخوری پیش میاد ، دوری و دوستی 

نرفتیم اونجا و خونه خریدیم 

حتی امسال هم ما خونه خودمون تعمیرات تغییر دکور داشتیم میخاستیم چندماه بریم مستاحری بازم مادرشوهرم گف چندماه و بیاید اینجا باااازم شوهرم گف نه نمیایم. 

لخت تو پذیرایی بخوابید وقتی میاد تو خودتونو ب خواب بزنید شاید از رو رفت ...چ خانواده هایی ...

ما خونه مادرشوهر یه شام دعوتی میریم برادرشوهرا کلید نمیندازن خونه خودشونو بیان تو ...زنگ درو میزنن نکنه ما اذیت شیم ...

اتفاقا بش فکر کردم اما از بس بی دست و پام نمیدونم چجوری،کیو بیارم،یا باید قفل بخرم بیارم

منم همسایه هستم باهاشون . سالهای سال در قفل نبود . البته خداییش خیلی رعایت میکردن هیچ وقت نمیومدن بالا سر وسایل شخصیم  . ولی گاهی یه موارد ریزی پیش میومد که میگفتم کاش در قفل بود . ولی چیزی نمیگفتم چون هم مساله مهم نبود هم میدونستم ناراحت میشن . تا این که دزد اومد و از بعد اون قانون شد درا رو قفل کنیم 😁

هوفففف،تو ساختمون خودشون که بودم چند بار وسط رابطه رسیدن مام که حق نداشتیم درو قفل کنیم تو اتاق فقط ،نفسا رو حبس میکردیم یعنی برید خوابیم

وااای وااای شوهر منم همین بود. مادرشوهرم اصلا از این انتظارا نداشتااا. این چیزا رو احترام میدونست. یا مثلا داری میری بیرون به مادرم اطلاع بده. کاملا حق با خواهرته. باید باهاش حرف بزنه اصلا درمورد خانواده همسرش چیزی نگه که این مدل مردها بدتر میشن. من به شوهرم گفتم خب خونه خودمونه چه لزومی داره کلیدشو کسی داشته باشه. مگه من کلید خونه کسی رو دارم. خب چیزی تو خونمون ندارن که وقتی نیستم لازمشون بشه. قانع شد. اون یکی رو هم یه جور دیگه حل کردم اوایل بیرون میرفتم به مادرشوهرم میگفتم البته نه مثل اجازه گرفتن میگفتم دارم میرم بازار کاری نداری چیزی نمیخوای؟ بار ها پیش اومد مادرش میرفت بیرون، شوهرم میگفت مادرم کجاست میگفتم نمیدونم وقتی میره بیرون که بهم نمیگه. میگفتم اصلا چرا باید بدونم. شاید طرف میخواد جایی بره نمیخواد من بدونم، متوجه میشم داره میره بیرون ولی نمیتونم برم یقه شو جمع کنم بگو داری کجا میری. درست نیست.😄اینجوری فهمید طرز فکرش غلطه

باید وسایل خاصی که نمیخواد کسی ببینه رو بذاره توی یه کمد . در کمد رو قفل کنه کلیدو بیاره . یا مثلا در اتاق خواب رو قفل کنه به همسرش بگه خریم خصوصیه روم نمیشه کسی اتاق خوابمو ببینه . 

ن قفل ساز بیار برو اونجا بگو اینجوری اگ تونس ی قفل و کلید بده ک خدت عوض کنی ک چ بهتر