2777
2789

چند سال قبل رسم بود بچه کوچیک خانواده با مادرو‌پدرش زندگی کنه اما کم کم بعضیا به خودشون جرات دادن و این رسم رو‌ برهم‌زدن ..

وقتی اومدن خواستگاریم گفتم من این رسمو قبول ندارم و همه پذیرفتن ..اما بعد اینکه عقد کردیم و کم‌کم جهازیه رو‌خریدیم یه خونه پیدا کردیم با شوهرم و وام‌گرفتم چون اداره محل کارم بهم‌وام‌میداد پس با اجازه پدرم وام گرفتم براخونه (پدرم راضی بود من خونه بخرم ولی خونه مادرشوهرم زندگی نکنم..شوهرم تازه رفته بود سر کار )چند باری دیدم مادرشوهرم غر میزنه یعنی چی اینکارا و یه بارم دعوای شدیدی راه انداخت که شما ناسازگاریدو کلی خانوادمو نفرین کرد که دخترتون میخواد پسرمو‌ازم جدا کنه  ..وپدرم‌گفت طلاقتو‌بگیر اما به خاطر شوهرم دلم طلاق نمی‌خواست 

وامم درآمد و یه خونه دیدیم ویلایی بزرگ قرار شد امضا کنیم و بخریم که یهو مادرشوهرش رفت پیش صاحب خونه و قسمشون داد خونرو به ما نفروشن!!!شبی که قرار بود امضا بگیریم صاحب خونه گفت اگر خونرو میخواین باید مادرشوهرو پدر شوهرت بیان امضا کنن ..که نیامدن ..واینکه من هی میگفتم بابا پول‌خودمه از خداتون باشه 

ادامه داره


خدایا شکرت ❤

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد اینا اصلا نمیزاشتن ما خونه بخریم یا درست کنیم ..دیگه حوصله بحث و دعوا نداشتم برام یه اتاق تو خونشون رنگ کردن و گفتن همینجا بشین 

منم تو سرم هزار فکر داشتم پس مخالفت نکردم و گفتم عیب نداره

خدایا شکرت ❤

پولمو تو حسابم خوابوندم ..عوضش به شوهرم گفتم نباید تو‌عروسیمون دخالت کنن من بهترین عروسی رو میخوام (اولش که من باهاشون سر خونه دعوا داشتم حتی میگفتن باید عروسی رو این مدلی بگیرین فلان جا بری فلان چیزو نخری)

خدایا شکرت ❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792