از وقتی یادم میاد برای اکثر ارزوهام انقدددد تلاش کردم انقد جنگیدم انقد خواستم و نشد ک دیگه وقتی رسیدم بهشون تقریبا هیچ ذوقی نداشتم
من الان دوساله از ته دلم ی چیزیو خواستم(خواسته بزرگی نیست حتی اونقد کوچیکه ک روم نمیشه بگم چیه) انقد تلاش کردم و دوییدم برای داشتنش ک حد نداره هربار تا مرز داشتنش رفتم و نشد هربار ک فک کردم میشه کلی ذوق کردم و رویا چیدم براش و نشد اما الان ک شده دیگه هیییچ ذوق و خوشحالی ندارم براش و از این حس متنفرم
اگر واسه شمام پیش اومده از خاطرات اینطوریتون بگین بشینیم دور هم یخورده غصه بخوریم🥲
