یه هفتس با شوهرم قهرم،امشب واسه شام به بچه ها گفتم بهش زنگ بزنن بگن ساندویچ بگیره،شام نزاشته بودم،اونم کباب گرفته بود نشستن خوردن،به منم گفتن منم گفتم نمیخورم،مثلا قهرم،شنیدم شوهرم به پسرم گفت،پاشو سهم مامانتو بزار رو گاز بمونه بعدا میخوره،منم جلو خودمو خیلی گرفتمااا،لامصب خونه رو چنان بوی کباب پرکرده بود که نگو ،بعد ۲ساعت پاشدم مثل چی افتادم رو کباب