ما یه همسایه داشتیم همش میومد در خونه یروز پیاز یروز نون میگرفت حالا اینا عیبی نداشت چند بار چیزای عجیب غریب خواست دیگه در رو روش باز نکردم از چشمی میدیدمش باز نمیکردم بعدا ک بهم میگفت الکی میگفتم حمام بودم یا خواب بودم. دیگه نیومد
یبار گفت روفرشی بده یبار گفت پول بده بار آخر ک خیلی کفری شدم گفت موچین داری بدی ابروهامو بردارم 😑😑😑😑