درد و دل

حالم امروز خییییییییلی بده ........

ماجراش خیلی مفصله صبر می کنید تایپ کنم تا شاید به کسی بگم و آروم شم

امروز سه تا از بچه ها گوشی با خودشون آورده بودند مدرسه بعد یکی شون اول اومد به مامانش زنگ زد که مدیر باهاش کار داره و باید بیاد دفتر بعد تا منتظر موندیم تا معلم بیاد اومد لایو اینستاگرام گرفت و کلی رقصیدند و آواز خوندند ولی من و دوستم رفته بودیم اون ور وایستاده بودیم تو لایو نیافت ایم زنگ بعد بعد نمی دونم کی رفته بود که فلان کس گوشی آورده بعد مدیر اومد بالا (مدیر فامیل نزدیکمونه) گفت کیف فلان کس (همون کسی که گوشی آورده بود) کجاست ؟ همون نفر رفته بود زنگ تفریح و هنوز بالا نیومده بود بچه ها گفتن خودش پایینه ولی مدیر پرسید که کیفش کجاست بچه ها نشون دادند و رفت از کیفش گوشیش رو برداشت و برد ولی خود اون  که گوشی آورده بود متوجه نشد اومد بالا بچه ها بهش گفتن مدیر اومد برد اونم فوری رفت از یکی از بچه ها که گوشی داشت رفت قرض گرفت که همون لحظه معلم اومد اونم دستشویی رو بهونه کرد و رفت پایین و زنگ زد ولی یادش رفت به مدیر بگه بیاید گوشیش رو پس بده وقتی اومد بالا دید یادش رفته از معلم اجازه گرفت که اون و من (چون من فامیلم با مدیر ) بریم وساطت کنیم گوشی رو پس بده بعد رفتیم و گفت پس نمی دم بعد اونم گفت خانم فقط من نیاوردم اون ۲ نفر هم آوردن بعد مدیر هم فوری رفت به معاون گفت و معاونمون رفت بالا ما هم رفتیم گوشی اون دو نفر رو گرفت و اون یکی به شدت گریه می کرد می گفت تو رو خدا خانواده ام حساسن اگه بفهمن من گوشی بردم این چیزا میشه بعد همه فکر می کردن من اولی رو  دادم چون من فامیلم با مدیر و همه نگاه ها به سمت من بود منم اعصابم خورد شده بود که چرا مدیر باید با من فامیل باشه و  همه به من شک داشته باشند من به اونی که گریه می کرد گفتم اون یکی گفت و من نگفتم و برای هر سه تا اونا گفتن که تا تیر ماه موبایل هاتون رو پس نمی دیم و همه هی به من می گفتن فامیلتون نباید می ا‌ومد گوشی اونو رو بی اجازه ور می داشت برای چی این کار رو می کرد مگه قانون به اون اجازه رو داده و من رو هی مقصر می دونستند خیلی اعصابم خورده دارم میترکم واییییییییییی خدا ........

تعهد نمی گیرن ولی نیش و کنایه بچه ها رو چی کار کنم ؟

باشه چشم برم ببینم چی میشه

فقط یک سوال بنظرتون من زود رنجم ؟