2777
2789
عنوان

زندگی تو خونه مادر شوهر

596 بازدید | 27 پست

سلام بچه ها به همفکریتون نیاز دارم ،من ۱۳ ساله ازدواج کردم ۴ سال ابتدای زندگیمو خونه پدر شوهرم بودم بعد دیدم خیلی سخته رفتم مستاجری و ۸ سال مستاجر بودم یک ماهه که به لطف خدا خونه خریدم با کلی بدهی ولی پول کل خونه رو نتونستم جور کنم مجبور شدم بدم رهن دوباره باید برگردم خونه پدرشوهرم تا یکی دو ساله پول مستاجر رو جور کنم برم خونه خودم خوشحالم از این جهت که خونه خریدم ولی خیلی راضی نیستم دارم میرم اونجا به نظرتون چیکار کنم

پرستاری یعنی،عشق،صبر،تحمل و بیخوابیهای شبانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اگه طلا داری بفروش. من بودم تمام زورمو میزدم که دوباره بر نگردم. بنظرم وقتی برمیگردی اصلا خودمونی  نشو، بذار حریم خصوصیت حفظ بمونه نخوان برات تعیین تکلیف کتن

ماهم تو یه ساختمونیم ، انشاا... آزادی من😁

عزیزم بستگی به کشش خودت داره  ببین ظرفیتشو داری برو اگر نداری یک روز هم اونجا نمون  اعصا ...

آخه دو حالت داشت یا باید یه مدت سختی بکشم بعد به آسونی برسم یا یه عمر تو مستاجری اذیت شم من راه اول رو انتخاب کردم

پرستاری یعنی،عشق،صبر،تحمل و بیخوابیهای شبانه
اگه طلا داری بفروش. من بودم تمام زورمو میزدم که دوباره بر نگردم. بنظرم وقتی برمیگردی اصلا خودمونی&nb ...

ببین الان خونه خریدن خیلی سخته من تمام طلاهامم فروختم ماشینمو فروختم پول پیش خونه رو گذاشتم وام گرفتم قرض کردم خلاصه...

پرستاری یعنی،عشق،صبر،تحمل و بیخوابیهای شبانه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز