سلام بچه ها به همفکریتون نیاز دارم ،من ۱۳ ساله ازدواج کردم ۴ سال ابتدای زندگیمو خونه پدر شوهرم بودم بعد دیدم خیلی سخته رفتم مستاجری و ۸ سال مستاجر بودم یک ماهه که به لطف خدا خونه خریدم با کلی بدهی ولی پول کل خونه رو نتونستم جور کنم مجبور شدم بدم رهن دوباره باید برگردم خونه پدرشوهرم تا یکی دو ساله پول مستاجر رو جور کنم برم خونه خودم خوشحالم از این جهت که خونه خریدم ولی خیلی راضی نیستم دارم میرم اونجا به نظرتون چیکار کنم
گلم چیکار میکنی که دیگه تو زندگیت دخالت نکنن؟ زیاد نیان خونت ؟ مزاحم زندگیت نباشن؟
من کاملا حریمها رو حفظ میکنم, هیچ وقت هم نمیجنگم با پنبه سر میبرم طوری که کسی رو از خودم نرنجونم و اینکه وقتی هم که خونشون میرم متکلم وحده نیستم به هیچ عنوان
چطوری آخه وقتی دخالت میکنن با همه چی کار دارن همش میگن بیایید یا ما بیاییم خونتون شوهرمم بچه ننس هرچ ...
میدونی نظر من اینکه شما بیشتر روی همسرت کار کن،چون همیشه احترام گذاشتم خانواده همسر برگرفته از رفتارهای همسرت با شماست،وقتی ببینن همسرت بهت احترام میذاره و براش مهمی خودشون رو کاملا جمع میکنن