بچها من مدتیه با مادرم قهرم برای این که نیم ساعت دیرتر رسیدم خونه خب جریان اینه که من داشتم وسایلم جمع میکردم نیم ساعت طول کشد و اون گفت چرا دیر کردی هزار تا حرف بارمکرد تو کجا بودی چی کردی🥲
اومدم از شدت فشار ماجرا رو برای پدرم گفتم اونم گفت
اره تو سرجمع نیم ساعت نمیشه وسایلت بخدا من کلی ویسله داشتم
حالا باهم قهریم چندین روزه
بیرون باهاش نمیرم تا تنهایی حس کنه خرید باهاش نمیرم مهمونی باهاش نمیرم کار خونه انجام نمیدم چون فقط درک کنن سهیم نبودن من توکارا لنگ میمونن حالا کسی هم نیست همراهیش کنه چون برادر هام هم درس دارن. بنظرتون کار بدی کردم من؟