نمیدونم چه مرگم شده

من پنج تا خونه عوض گردم. سه بار نزدیک بودن به خانواده شوهر رو تجربه کردم دو بار دوری. اگه اون دوبار ماهی یه بار دعوامون میشد، اون سه بار که نزدیک بودیم هفته ای دوبار

حتی دیگه آخرین بار که تو ساختمان بودیم، تقریبا هیچ وقت دو روز پشت سر هم با هم آشتی نبودیم و منم آخر طلاق گرفتم 

تو زندگی همه چیز رو با هم نمیشه داشت

ان شالله خونه جدید برکت و همسایه خوب رو تجربه کنی

یعنی چی اول میرم خونه مامانم خدایی خیلی رودادی بهش منم شوهرم اولا اینجوری بودبدون اینکه به من بگه مهمون دعوت می‌کرد یهویی زنگ میزد خواهرش بیاد ننش بیاد ناحرفم میزدم میگف مگه اونا مهمونن خونه خودشونه هرموقع عشقشون بکشه میان یا هرجا میرفتیم مادرشوهرم زنگ میزد دستور میفرمود باید حتما بیاین یه بار خونه فامیلشون دعوتمون کردن بعد من اینارو 3بار دعوت کرده بودم هر3بارم نیومده بودن ولی چون مادرشوهرم دستور فرمودن شوهرم گف بریم منم شری به پا کردم شری به پا کردم که خدا میدونه یاقبلنا هرجا میرفتیم ننه وخواهرشم باید میومدن یابرای هرچیزی نظر میدادن من مصرف دستمال کاغذیم کلا بالاس یه چندبار با ننش رفتیم خرید هی دید من دستمال میخرم یه روز گف چقدردستمال میخری بدبخت پسرم چقدربایدخرید کنه و ازاین چرت وپرتا خلاصه یکی دوبار من طوفانی به پا کردم یه شری انداختم به شوهرمم گفتم من دیگه دارم میرم تواین خونه نمیمونم تو بمون  وننه وخواهرت اصلا دیگه نیمخوام زندگی کنم بعد اون دیگه جرات نداره پیش من حتی اسم ننه وخواهرشم بیاره هرروز هرروز ننش غذا میفرستاد یاصدامون می‌کرد شوهرگاو منم انگارغذا نخوردس خونمون یه جوری می‌خورد برا 10 روزبعدشم ذخیره کنه الان یه جوری شده یه ذره میخوره میره کنار اصلا یاد کاراشون میوفنم روانی میشم جماعت بیشورو توام رونده یعنی چی بدون تو بره خونه ننش یااول بره اونجا اصلا محلش نزار 

حق داری ولی خوب میشی... اگر آرامبخش ضعیف داری مثل کلرودیازپوکساید 5 تا چند روز قبل از خواب بخور..اگرم نمیخوای شیمیایی بخوری عرق بهارنارنج و گل گاوزبودن بخور... آرامش میگیری

آپارتمانش چند طبقه هر طبقه چند واحدیه 

خوبه بابا تک واحدی ها بیشتر دستشویی تو راپله است اصن آسایش نداشتی بابا

 کیف دنیارو ببر بچه هاتو اگه بی‌قراری کرد شال و کلاه کنید برید بیرون پارکی جایی 

حالا عزا گرفتی که از این عتیقه ها میخوای جدا بشی؟؟؟ به خدا راحت میشی