یکی ک خود بخود بود تو همون هفته های۵-۶فک کنم ب سونو نرسید اصلا
یکی دیگ پارسال بود ک توی۷ هفته قلبش گفتن ایست کرده وتا۱۱هفته استراحت بودم ک شاید خوب بشه نشد
سقط هم نشد مجبور ب کورتاژ شدم
علتشم خیلی دقیق بررسی نکردم ولی این دفعه ک رفتم دکتر و ازمایش خون داد واسم هزینه اش هم خیلی زیاد شد تا دی ان ای‌رو برسی کردن بنظرم فهمیدیم ک مشکل انعقادخون دارم و خون تو بدنم لخته میشه پروتئین سی فک کنم بالابود دقیق نمیدونم البته من میگم خواست خدا باید باشه واینا هم علت بوده اما مهمترین چیزخواست خدا بوده
همون ماه ک ازمایش داده بودم واس چکاب بعدش باردارشدم و وقتی رفتم جواب ازمایش بگیرم وبرگردم ب دکترم گفتم عقب انداختم اما بخاطر کلی قرص خشک کننده های ک واس معدم خوردم هس چون یک هفته ای بود تقریبا خیلی معده درد وتهوع داشتم وگفتم از عفونت معدمه حتما ولی مثک بارداربودم بعداز ده روز از تاریخم رفتم ازمایش خون دیدم ک مثبته 😬
ب دکترم ک گفتم دعوا کرد گف هم دیابت داری هم مشکل خون چرا باردار شدی
گفتم من فک نکردم بشم ولی خدا بخواد بشه میشهه
الان شبی یک انوکسان ب شکمم میزنم
چهارنوبت انسولین ب بازوهام
خدا خودش تااینجا کمک کرده و لطف کرده بهم بقیش هم قطعا کمک خدا هس ومیگذرونم تافروردین ک زایمان کنم
عزیزم
انشالله به. سلامتی و خوشی بغلش کنی
منم تیروئیدم خیلی کم کار بود
نمیدونستم تو آزمایشهای بعد بارداری متوجه شدم
دکترم تو هفته 6 متوجه شد و منو فرستاد دکتر غدد
خیلی هم ترسوند چون وحشتناک کم کار بود و احتمال سقط خیلی زیاد بود
دکترم گفت هفته نهم برم سونو ببینم جنین سالمه یا نه
دیدیم همه چی نرماله
خود دکترم همش میگفت خداروشکر خیلی میترسیدم
الا تازه وارد هفته 11 شدم
یا الله...طاقت ندارم هم درد داره هم حالت تهوع میگیرم وقتی میزنم
من هفته ۱۲ ام...
دکترم سری قبل گفت فعلا تا اولین غربالگریت بزن ببینیم چی میشه...
هنوز جواب سکنو و ازمایشم نبردم براش تا اتر هفته بعد حتنا میبرم ببینم جی میگه...
