منم پدر مادرم جدا شدن و شاهد خیانت پدر و مادر بودم
خیلی سختی بی پولی کشیدیم منو خواهرم خیلی مادرم مارو شکنجه دادن با اب داغ میشوزوند با کمیرند وچاقو جا میدداخت رو بدنمون
من خیلی وحشیانه میپرم به شوهرم
شاید باو تون نشه برعکس شد کمربند برداشته بودم میزدم بهش
خانوادش بفهمن جر وا جرم میکنن
ولی خوب ادم زاید وجدان داشته باشه هرکسی تا یجایی تحمل داره
زنای اروم تر از من هستن بالاخره