قبلا وقتی با مامانم بحثم میشد قهر میکردم میرفتم تو اتاق زمانهایی که خیلی ناراحت بشم دیگه غذا نمیخوام بخورم
اونوقتا مامانم میومد صدام میکرد با تندی با محبت همه جوری مجبورم میکرد غذا بخورم
گاهی فوشمم میداد 😅
یا غذا میآورد برام تو اتاق
حالا ۳روزه قهرم با شوهرم به شدت هم ناراحتم 😒
خودش غذا از بیرون میگیره میاد میخوره انگار نه انگار
آخر شب که میشه میگه برو غذا بخور این یه دستوره
و تمام
هی خدا
من فقط صبحانه خوردم این چند روز و بعد از ظهر یه میوه
واقعا دلم غذا نمیخواد اینقدر که ناراحتم
ولی اینجا آدم میفهمه هیچکی مادر نمیشه
خدا حفظ کنه همه مامانا رو
شما هم همینطور بودید بگید از خاطراتتون