استرس میگیرم و اعصابم خورد میشه
کلا کم حرفم بعد همش حس میکنم باید باهاشون حرف بزنم
اونام زیادن و کلا از من بزرگتر صحبتاشونم ب من نمیخوره
بعدم هی نگاه ب لباس و همه جات میکنن ببینن چجوری هستی منم اذیت میشم
چیکار کنم راحت باشم و اذیت نشم
تازه وارد خونوادشون شدید..درسته؟؟؟
فقط به خودت برس و بس
سعی کن باهاشون گرم شی
دقیقا مشکل من دیشب از اعصاب خوردی تا صبح خوابم نبرد در ضمن من پونزده ساله عروسشونم ولی هنوز درست نشدم البته اونا هم مقصرن از اون آدمایی هستن که تو روت می‌خندن سرتا برگردونی پشت سرت مسخرت میکنن
کم حرف باش ولی شنونده خوبی باش
صمیمی نشو ولی محترم باش
همیشه یه لبخند خیلی ملیح و آروم داشته باش
رفتاری و گفتاری و پوششی هم خــــــودت باش
دقیقا همین طورم ک شما میگین
اما اون اولا ک میرفتم خونشون شوهرم میگف ابجیم گفته چرا اخماش تو همه با ما حرف نمیزنه و فلان
منم بااینکه همین رفتارا ک گفتیو دارم اما همش معذبم میگم نکنه بگن اینطور نشست اونطور پاشد اینکارو کرد اون کارو کرد
به نظرم تا یکی دوسال معمولی برخورد کن نه زیاد گرم بگیر نه خیلی گوشه گیر و سرد باش بعد که فهمیدی هر کدوم چجور شخصیتی دارن برو سمت اونایی که خوبن چون همه ی فامیل معاشر های خوبی واسه آدم نمیشن
بعدم که ما یکی از عروسای فامیلامون هنوز بعد از ۳ سال میشینه پیشت هیچی نمیگه تا بهش نگی سلام نمیگه علیک
حالا کم کم داره باهامون راحت تر برخورد میکنه
اوایل حتی سمتمون هم نمیومد پیش فقط شوهرش می‌نشست اما الان یکم سمت مون میاد ولی هیچی نمیگه
همه هم احترامش رو دارن کلا بی حاشیه هست تو فامیل ولی ما خوشمون ازش نمیاد باهاش احساس غریبی میکنیم ولی بنظرم اینجوری خوبه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
