نه خواهر شوهر مجرد سن دارم .
دیگ من بعد از ۲ ماه طاقت نیاوردم لباسامو جم کررم رفتم ب شوهرمم گفتم ک من دیگ نمیتونم تحمل کنم این وضعو اگر منو میخای خاهرتو بیرون کن
اونم گفته بود ک داری زندگیجو بهممیزنی چرا نمیری خونه خودتون چرا اینجایی و اینا اونم رف
فک کن در حدی بود ک فامیلای شوهرم زنگ میزدن میگفتن بیا برو خونتون بیچاره عروس و داماد تنها باشن ولی ایشون ب رو خودش نمیورد نه خودش ن خانوادش .خلاصه بدترین روزهای زندگیمو برام رقم زد 😒