2777
2789

هميشه فكر ميكردم ازدواج كنم چه خوبه كه شوهرم خواهر و برادر زياد داره و با هم رفت و امد ميكنيم. اخه هر كدوم يك نقطه دنيا هستند.

اما از روزي كه ازدواج كردم تا الان كه ١٥ سال ميگذره هيچكدوم رو نديدم. حتي اوني كه تو همين شهر نزديكم بود. بچه من اصلا نميدونه عمه و عموهاش كي هستند. به شوهرم زنگ ميزنن نميكنن اقلا تلفن رو بگيرن و با بچه ها حرف بزنن.

اصلا براشون مهم نيست تصويري بچه هام رو ببينن و يا عكسش رو ببينن. تا حالا ما رو دعوت نكردند. يكبار گفتند بياييد براي جشنشون ولي هتل گفتند بريد كه ما هم نرفتيم.

بي عاطفه تر از اينها تا حالا نديدم. مگه ميشه ادمها انقدر بد باشن. 

خيلي سعي كردم باهاشون گرم بگيرم و زنگ ميزدم. حتي چند سال پيش گله كردم پيششون كه من ميخوام روابط بيشتر باشه ولي اونها بدتر كردند. خوش بحال شماهايي كه خانواده شوهر خوبي داريد. قدرش رو بدونيد. درسته من ازشون دور هستم ولي تلقني هم معرفت ندارن. ماهي يكبار به شوهرم زنگ ميزنن ولي همون هم نميگن تلفن رو بزنت بده. ازشون متنقرم 

ظالم هم سالم هست. انقدر بدي بهم كردند هيچيشون هم نشده…

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب دعوت کردن هتل اون هم که نرفتید. چطور می خواهید روابطتتون بهتر بشه؟؟؟؟؟؟؟

بعد هم میگی خیلی بهت بدی کردن، ولی باز می خوای روابط بیشتر بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بچه ات رو بغل کن. و بیخیال عمو و عمه و همه اینها باش. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز