یدونه هم سوتی داشتم بعد رابطه ....کاغذ دستمالی هارو تو نایلون گذاشته بودیم رو مبل بعد یادمون رفته بود رفته بودم بعد چند روز که دوستم آمد گفت بریم اتاق شما رفتیم خدا رحم کرد دخترع محو گل ها شده بود که نشستم رو نایلون گذاشتم جیبم😓😂😂😂🤣
من و خواهرم با یکسال تفاوت سنی خیلی شبیهه هم هستیم
خواهرم نامزد کرده بود دم در منتظرش بود برن بیرون من بادوستام قرار داشتم زودتر اماده شدم رفتم پایین تا رسبدم دم در دیدم تواغوش شوهر خواهرمم منو با خواهرم اشتباه گرفته بود
حلا منم رژ میزنم هی پاک میشه وقتی پیشمه تازه ی روزم جلوش گو....زیدم من ک هیچوقت جلو هیچکس حتی تو بچگی هم برام اتفاق نیفتاده حلا از شانس خوبم جلو نامزد عقدیم🤦😩اونم شنید چقد خندید دوس داشتم خودکشی کنم☹️ نکنه ب روم بیاره البته مال چند ماه پیشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
