عزیزم، من یکی از دوستام شرایط شما را داشت،مادر پسره اینقدر در نامزدی ، اذیت کرد که دوستم به همراه شوهرش، مشاوره رفتند و مشاوره به اقا پسر گفته بود اولویت زندگیت اول همسرت میشه، اقا پسر قبول کرد و عقد کردن، در عقد مادر اقا داماد و خانوادش، تو عقد شرکت نکردند، به نظرم کار اشتباهی بود، چون پسره نباید خانواده اصلیش را طرد کنه.
منم همه اینا میاد تو سرم ک شاید دیگ هیچ کس انداره این منو دوست نداشته باشه😔 ولی خب میگم حالا اگه پیدا شد چی ؟؟
من ۲۰ سالمه
ایشون ۲۷ سالش هس
حقوقش تو رنج ۲۰ هس ؛ سرپرست یه قسمت از بزرگترین کارخونه های شهرمون هس
خونه و ماشین داره
از لحاظ مالی مستقل هس فعلا هم پیگیر شغل دومش هس
اما اون چون تازه راه افتاده خیلی جا نیوفتاده تو شهرمون درآمد ب اون خصوصی از اون نداره
مغازش چند تا از مغازه داییم پایین تره منو اونجا دیده
من با بابام رفته بودم مغازه داییم
منم نمیگم کسی خانوادش رو فراموش کنع
بخدا من هیچ مشکلی باهاش ندارم
مشکل اصلی من مامانش هس
ک کلا از من بدش میا
تو شات ها هست ؛ خودشم متوجه رفتار بد مامانش شده
ولی نمیدونم چرا یبار درست و حسابی جلو مامانش درنیومده
همش با ملایمت میخا همه چی رو در کنار هم داشته باشع 😬😬😬😬
دقیقا مادرشوهر منه ..من الان پنج ساله ندیدمش برامم مهم نیست کیه وچیه مهم شوهرمه ادم درستیهاینحور ادما بچهاسونم شناختن شون مطمین باش ..بله عزیزم اگر ادم نبود توپیاما ناحق طرف مادرشو میگرف چهارتاهم فحشت میداد میگفت چیزی زیاده دختر..ولی مشخصه دوست داره که حاضره همه چی رو به جون بخره 😊
میخوای بیای خصوصی عزیزم اگر اینجا اوکی نیسی
عزيزم من عقد هست
اين تجربه ي منه
مادرشوهر من قبل عقد و توي دوران محرميت به شدت از من خوشش ميومد ، دوستم داشت و اصلا خودش منو كانديد كرده بود
بعد اينكه عقد كرديم و فهميد شوهرم دوستم داره ، حسودي هاش شروع شد ،، از اينكه شب پيشمون بخوابه بگير تا اينكه توي مسافرت هي زنگ بزنه بگه من مريضم و فلان تا كوفتمون شه
اين ادمي بود كه منو دوست داشت و الانم داره ولي حسوديش ميشه ، تازه شوهرم ده سال ازشون دور بوده
شمايي كه مادرشوهرت از همين اول دوست نداره ، فقط اذيت ميشي توي اين زندگي
پسرا هم قبل ازدواج داغن ميگم ما مستقليم و فلان
بعد ازدواج ميفهمي چقدر ماماني تشريف دارن
قبول نكن بنظرم
