چون ازدواج دومم بود چون تنها بودم مشهدزندگی میکردم ازکارخسته شده بودم ازچاله خودم انداختم توچاه همین اگه پدرم بعداز طلاقم منو توخونش راه می داد منم الان شاید عاقبتم این نمیشد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چون بدون دعوت جایی نمیاد بریم مثلا خونه خواهرم حتما باید دعوت باشیم تا بریم آرایش دوست نداره لباس کوتاه و باز و رنگی دوست نداره من همه جا تیپم یه جوره حجابی و خانومانه ولی خسته شدم دوست دارم به خودم برسم آرایش کنم لباس رنگی بپوشم عروسی که میرم تو عروسی آرایش میکنم قبل از اینکه عروسی تموم بشه پاک میکنم میام بیرون