شوهرمو میگم بلا تکلیفم گذاشته ن میاد طلاق بده ن چیزی خودشم گم و گور کرده،نمی دونم چجور بفهمم کجاست دیوونم کرده از بس پشت سرش حرف میشنوفم
یکی میگه خیانت کرده و بچه داره ازش
یکی میگه با ی از بی خدا ازدواج کرده
وااااای بخدا دیونع شدم
بخدا خودکشی گناه نبود خودمو صد بار کشته بودم
از این ورم استرس و غصه برام سمه خیر سرم شیمیدرمانی می کنم
کاش خدا بکشدم و راحتم کنه اونم خوش باشه فقط منم راحت شم دیگه خسته شدم
خدااااااااا تو که می دونستی رازی ب ازدواج باهاش نبودم چرا منو دچارش کردی
تورو خدا برام دعا کنید اگ راحلی هم دارین بگین چجور پیداش.کنم
قانون نگین والا انگار ن انگار