سلام
ماجرا از این قراره ما تو خونه پدری زندگی میکنیم از قدیم پدرم نصف خونه رو با پدرش شریکی خریده و مقداری از خونه سهم ارثمونه پس حقمون زیاده تو این خونه
حالا من یه عمه دارم که اخلاق نداره و خیلی مغرور و یک دنده اس که دوبار عقد کرد و طلاق گرفت و نامزد اولش خیلی خیلی خوب بود ولی رفتار های عمم رو تحمل نکرد و بهونه های بنی عمری گرفت تا که طلاق گرفتن و بدبخت راحت شد
دومیم که مشکل داشت و بهم نمیخوردن و جدا شدن اینا رو گفتم که اخلاق عمم دستتون بیاد
این خونه ما دوساختمون حساب میشه یکی رو زیر زمین که میشه خونه ما و یکی تو حیاط که دو اتاق و سرویس دستشویی و اشپز خونه ولی حمام نداره و عمم از مال ما استفاده میکرد
این عمم تو زندگی باهامون مثل غریبه رفتار میکرد و محلمون نمیذاشت و موفقیت هامون رو له میکرد مثلا خواارم رفت تیزهوشان میگفت که شانسی قبول شده و ... تا اینکه تصمیم گرفت از این خونه بره در ضمن خودش یه اپارتمان مجهز داشت و نمیرفت توش و جهیزیه اش هم کامل کامل بود
یکماه قبل رفتنش از حمام اومد بیرون و به مامانم گفت که بچه هات از شامپو های من استفاده میکنن که مامانم گفت من بچه هام میلیون میلیون پول نقد باباشون گذاشته هزار تومنش بر نمیدارن بیان شامپو ها تو رو استفاده کن؟ گفت اره یا استفاده میکنن یا از عمد میریزنش و توش اب میکنن که من از خواب بیدار شدم و عصبی بودم که نا حق متهممون کرده بود قران اوردم گفتم بزن رو قران وگه راست میگی ما شامپو هات مصرف میکنیم و میزد رو قران که اره کار خودتونه خلاصه باهم بحثمون شد و اونم مارو تهدید کرد که به باباتون میگم چون بابام هیچوقت پشتمون نبوده و پشت خواهر و برادراش بوده
خلاصه از خونه ما رفت و جایی رهن کرد حالا برادرا و خواهرش و ما رو دعوت کرده که مثلا حرفا و کاراش رو بپوشونه