میدونی اون به من و شخصیتم هیچوقت اهمیت نداد ...سرهرچیزی منو شکست و نابود کرد ... تا اینکه برای ارامشم تصمیم گرفتم ترکش کنم ... هوامو داشت اما بدیاش بیشتر قلبمو میسوزوند ... همش فکر میکنم که اشتباه کردم ... اما بعد نگاه به وضعیتم میکنم که استرس بودنش چه ها به سرم اورد میفهمم کارم درست بوده ... اما بازم دلم براش تنگ میشه و گاهی میسوزه ... خیلی وقتاام ازش عصبی میشم مثل حالا که چطور تونست