شوهرم تو شرکت حمل و نقل دوستش کار میکنه به عنوان شغل دوم .بعد تو بخش اداری اونجا فقط خانوما هستن.اونروز حرف از چی شد شوهرم گفت یه خانوم نوری اونجا هست که شاید جلف به نظر بیاد ولی اخلاقش سنجیده هست و با کسی گرم نمیگیره و بسیار هم معتقد به خدا هست .میگفت مثلا کاشت ناخن بلند نارنجی کرده و آرایش خیلی غلیظ میگم تو از کجا دیدی میگه کور که نیستم میرم بارنامه هارو ازش تحویل بگیرم ناخوناش کم مونده بره تو چش و چالم خب دیده میشه دیگه😢
چون شوهرم بار جابجا میکنه و به مقصد میرسونه بزار داشت به شهرک صنعتی بار میبرد که من و دخترمو هم برد با خودش بعد این خانوم یه دسته گل داده بود به همسرم بهش گفته بود که شوهر من امروز تولدشه و تو شهرک صنعتی کار میکنه لطفا این گل رو بهش برسون تا سورپرایز بشه ولی نگو از طرف کنه بزار کمی ذهنش مشغول بشه بعد شوهرم برد داد کمی بعد زنه زنگ زد به شوهرم(اون خانوما شماره همه کارکنان رو دارن)که رسوندین به دستش و عکس العملش چی بود اینم گفت شوکه شد بعد زنه شروع کرد به هار هار خندیدن منم با شوهرم کلی دعوا کردم
خدایا من و خانوادمو لحظه ای با حال خودمون رها نکن❤️💕
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ولی اینکه به شوهرت زنگ زده و هروکر کرده خوشم نیومد
ی بیمه ایه هست ماشینا شوهرمو بیمه میکنه وقت و بی وقت زنگ میزد و یاداوری میکرد که بیاد پولو بده و خیلیم قربان شما و سلامت باشیدو فلان زنیکه پیری اخر سر که ی بار زنگ زده بود گفتم بده من باهاش حرف بزنم این گوشیو نمیداد ااانقققد حرصی شدم که ترسید ی بلایی سر خودم بیارم چون دیگه داشتم وسایلارو میشکوندم اونم زنگ نمیزد اخر سر زنک زد گفت خانوم فلانی انقد زنگ زدی خانومه منو حساس کردی بعدم گوشیو داد بهم منم گفتم لطف کن دیگه انقد به شوهرم زنگ نزن بگو شوهرو پسرت زنگ بزنن برگشت گفت بیاید همو ببینیم خوشحال میشم منم گفتم تمایلی به دیدنتون ندارمو قط کردم