۱۸ روز تو تب انفولانزا سوخت پدرم دراومد الان دوروز خیلی بهترهدیه کوچولو کیپی بینی داره فقط
الان دقیقا ۳ سالشه بدو تولد سر یه اشتباه الکی که رفتم بیمارستان میلاد بچه رو بدو تولدnicu نگه داشتنو بستنش به انتی بیوتیک چون شیر بهش ندادم زردی مقاوم هم گرفت دوهفته ای اونجا گرفتار بودیم
اوردیم خونه بخاطر انتی بیوتیک بی رویه دوسه ماه درگیر برفک دهان بودیم
بچه ۶ ماهه شد برادرش اسباب بازی و از سرسره هل داد تو دماغش از اون موقع مدام خونریزی و هماتوم دماغه این وسط چه بلاهای دیگه بسرش اومد نگم براتون
۳ ماه قبل کرونا گرفت ظرف ۷ ۸ ساعت تب بالا مقاوم به تب بر تو بغلم دمه در مطب دکتر تشنج سنگین کرد دوباره اشتباهات پزشکی تشخیص مننژیت و عفونت ادراری و کوفت و زهرمار چه بلاهایی سر بچه نیاوردن کاشف به عمل اومد کووید بوده مایع نخاعی انتی بیوتیک سنگین ازمایش lp ببهوشی و ام آر آی خلاصه پدرم دراومده زندگیم مختل شده مدام استرس دارم تب نکنه تشنج نکنه بلایی سرش نیاد پوست و استخون شده ۴ پاره استخون جلوم راه میره روزی ده بار اشکم درمیاد همه میگن صحیح و سالمه دکتر نورولوژی گفته اگه تبش بالا نره احتمال تشنج مجدد کمه ولی بد تبه بد مریض میشه اینقدر سنگین که میفته به هزیان گویی تعادل راه رفتن نداره کنترل ادرار اصلا یه وضعی دارو که مطلقا مطلقا همکاری نمیکنه یا مجبور شیاف دیکلوفناک بزارم یا قرص ایبومروفن بزرگسالانو تو اب میوه حل کنم تو بهترین شرایط اونو میخوره
آب شده بچه ام
اینقدر استرس دارم که حس میکنم ذهن من رو سلامتیش اثر میزاره خوومو نمیتونم آروم کنم نمیدونم حس ششم لعنتیمه یا دچار اضطراب مزمن شدم
متاسفانه این پسرمم عینه خودم بیش آگاهی داره به شدت امواج ذهنو دریافت میکنه حس ششمش خیلی قویه نمیخوام با این بی قراری خودم آزارش بدم
از طرفی همنمیدونم چطور خودمو آروم کنم
دلم میخواد برم تو کما بهوش بیام ببینم بزدگ شده قوی شده دیگه از تب و بیماری خبری نیست
ناشکری نمیکنم میدونم خیلی بچه ها هستن بیماری های خاص دارن بچه من پیشه اونا سالمه
ولی چیکار کنم شما بگید
چیکار کنم آروم بشم