سلام خانما لطفا میخوام کمکم کنید
میخوام ببینم ایا بنظرتون طلاق توی این شرایط کار درستی هست یا نه
اول اینو بگم۲۷ سالم هست پزشک هستم قیافم خوبه و یه خانواده سرشناس دارم
خب من از اخرای دبیرستان حالا طی یه سری اتفاقاتی که بعصیا اومدن و کمراهم کردن دلباخته شوهرم شدم و خلاصه همه این سالها پدرم مخال ازدواجم بود چون میگف این ب درد نو نمیخوره عصبی معروف هس ب این اخلاق و عذاب میکشی
خلاصه با اصرار من دو سال و‌نیم پیش با نارضایتی ازدواج کزدم
از هفته اول ازدواج پشیمون شدم
خب
تحصیلات آقا؟سن آقا
بخاطر اینکه اینستا نصب کردم شروع کرد کتک زدنم سرمو گرفته بود رو گاز میخواست خفه ام کنه
خلاصه دیگ همه این دو سال و نیم عذاب میداد سرهرچیز گیر میداد فحش توهین تحقیر
کتک هم۵ بار زدم
ببینید حتی سر بستن در کابنیت دعوا راه مینداخت
خودشو میزد
اونقدر داد میزد ک همسایه ها میشنیدن
تا اینکه هفته قبل دوباره دعوا کزد سر یه چیز مسخره شروع کزد شکستن ظرفا و‌پرت‌کردن وسایل
وقتی با کسی که دوسش ندارین ازدواج میکنین نه تنها زندگی خودتون زندگی طرف مقابلم نابود میکنین
منم از ترس هیچی نمیگفتم دست گذات خفه ام کنه میزدم
عربده میزد ک تنم میلرزید وسایلمو ریخت گف گمشو خونه بابات طلاقت میدم
من از ترس فقط سکوت میکزدم
وسایلمو‌جمع کردم
ب داداشش زنگ زدم بیا ببین چطثری منو زده اخه میدونستن مشکل داریم
خلاصه جاریم و برادرشوهرح‌اومدن داشتم‌ویایلمو میبردم ک برم
جلوی در‌خونه توی کوچه یهو صدای عربده و فحش ناموسی میومد
شوهرم وسایلمو از طبقه سوم پرت میکرد تو کوچه همه چیز نصف میشد
منم فقط مگاه میکردم خلاصه تمام این دو سالو نیم پشمیون بودم و روی برگشت نداشتم دیگ ب خانوادم زنگ زدم و اومدم ونه پدرم
خیلی ارامشددارم
خانوادم گفتن اگر برگزدی دیگ بچه ما نیستی
خدا لعنتی
یعنی اجازه نمیدند برگردی؟پزشکی خوب برو خونه جدا بگیر.تو که دستت تو جیبه خودته
اینم بگم همیشه با خانوادشم دعوا دارع سر کار دعوا داره
