کاری نمیشه کرد من با هر مشاوری حرف زدم گفتن درونگراس. تو خودتو تغییر بده یا برات مهم نباشه. دوراهی خیلی بدیه بخاطر بچه نمیشه طلاق گرفت و اینکه روم نمیشه به پدر مادرم بگم بخاطر این مسأله طلاق میخام. من فقط دارم میگذرونم کاری نمیشه کرد
عزیزم.
دو راه داری: سوختن و ساختن.
یا جدایی.
هیچ درمانی نداره.
من درگیرش بودم.
درست نمیشه
بله عزیزم همه راه هارو رفتیم به این نتیجه رسیدم مرد سرد و نمیشه گرم کرد و مرد گرم روهم نمیشه سرد کرد
روزارو دارم میگذرونم دخترم یکم بزرگ شه خودم یکم سنم ببشتر شه بتونم جدا شم
بهترین روزهای جوونیم رو تو خونش نابود کردم
جدا شدم.
وقتی جدا شدم مثل دخترهای باکره بودم، حتی بسیار گنگ تر و ناآشناتر به مفاهیم زناشویی.
چون توی زندگی به ظاهر مشترک قرارگرفته بودم، اما هیچ چیزی از زناشویی در زندگی من جریان نداشت.
من ادبیات زناشویی رو بلد نشدم تو اون زندگی. هرگز حمام مشترک نرفته بودم. از روز عقد بهم گفت منو نبوس. حالم از بوسیدن به هم میخوره. اب دهنت رو بهم نزن. بهم میگفت دستات گرمه دستم رو نگیر حالم بد میشه از گرمای تنت خیلی خیلی خیلی به ندرت ارتباط می گرفت. و هیچ وقت هیچ نیازی نداشت. من هیچ لباسی که خانم های متاهل استفاده میکنند نداشتم وقتی مثلا فیلم می دیدیم که ص ح ن ه داشت، فیلم رو رد میکرد . تا نبینیم. من از زناشویی هیچی هیچی نمی دونستم. و از دخترها چشم و گوش بسته تر بودم. دلم برای خودم میسوزه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
